مجری برنامههای ویژهی خود را به عنوان یک آزمایش مالی عرضه میکند و از مخاطبان میخواهد هر مبلغی که میتوانند بپردازند. او امیدوار است با این روش هزینههای تولید را جبران کند و در صورت موفقیت، این روش را برای برنامههای بعدی نیز ادامه دهد.
داستان درباره غانم، شترسواری است که برای مسابقه بزرگ صفوه آماده میشود. برادر کوچکترش، مطر، شعرهای غانم را درباره پدربزرگ شترسوارشان که با نام "حجان" شناخته میشود، حفظ میکند. وقتی غانم در مسابقه مقدماتی منطقهای شرکت میکند، دخالت های ناجوانمردانه باعث از بین رفتن رویاهای او می شود.
پس از یک حادثه نزدیک به مرگ، رایلی برای یافتن آرامش به ساحل راکاوی در نیویورک پناه میبرد. او با پرداختن به موجسواری، در پی یافتن یک زندگی عادی جدید در دل امواج اقیانوس است.
آشیل، دلال موفق و گوشهگیر، کلی، اولین زن اندرویدی با بدنی کاملاً انسانی را میخرد. پس از یک دوره همزیستی که اصلاً ساده نیست، کلی به طرز مرموزی ناپدید میشود. این فقط آغاز گردابی از رویدادها است که زندگی او را زیر و رو میکند.
فرید کاماجی، بوکسور آماتوری که سنش برای حرفهای شدن گذشته، با قرض دادن ماشینش به برادرش، مخفیانه در یک مسابقه بوکس در باشگاه شبانه ریتا شرکت میکند. ایلیاس کارگی، صاحب باشگاه، که درگیر مشکلات عاطفی و خانوادگی است، با دیدن پیروزی فرید، دچار بحران روحی شده و در نهایت، برادر فرید را به قتل میرساند.
داستان دربارهی دستیار جوانی است که برای فرار از گذشتهی خود به روستایی نقل مکان میکند و در آنجا با پروندهی یک بیمار نوجوان درگیر میشود. این پرونده باعث میشود که خاطرات تلخ گذشته دوباره به سراغ او بیایند.
بلیک شلتون در جشنی با حضور ستارگان، صدمین سالگرد گرند اول اپری را گرامی می دارد. در این جشن، هنرمندانی چون اشلی مک براید، برد پیزلی، کارلی پیرس، کری آندروود، کلینت بلک، دیرکس بنتلی، گارث بروکس، کلسی بالرینی و لینی ویلسون به اجرای برنامه می پردازند.
داستان «قاتل»، اقتباسی از اثر کلاسیک الکساندروس پاپادیامانتیس، در حدود سال 1900 میلادی در جزیرهای دورافتاده در یونان رخ میدهد. شخصیت اصلی این داستان، هادولا، زنی است که به دلیل طردشدگی توسط مادرش، در جامعهای مردسالارانه برای بقا دست و پنجه نرم میکند.
سرنوشت جهان در آستانه نابودی قرار گرفته است، چرا که ارن نیروی نهایی تایتانها را آزاد کرده است. او با ارادهای پولادین برای نابودی تمام کسانی که الدیا را تهدید میکنند، سپاهی شکستناپذیر از تایتانهای عظیمالجثه را به سوی مارلی رهبری میکند.