داستان درباره نوجوانی است که برای پیدا کردن عشق واقعی به اهریمنی زشت تبدیل میشود...
ایتان آرزو دارد تا از شهر کوچک خود فرار کند. او با دختر عجیبی به نام دینا آشنا می شود . آنها با یکدیگر از راز تاریکی درباره خانواده هایشان، گذشته شان و شهرشان پرده بر می دارند...
این انیمیشن درباره یک روباهی که زندگی جنگلی خودش را با شکار مرغ ها ، دزدیدن بوقلمون ها و …میگزراند. او میبایست روزهای وحشیگریش را کنار بگذارد و بهترین کارهای یک پدر نمونه را انجام دهد: مسئولیت پذیر باشد.او خیلی سرکش ، مستبد و وحشی است.او فقط میخواهد "یک بار دیگر وحشی گری کند" اما …
لو بلوم مردی است که از کار بیکار شده و پس از این اتفاق تصمیم میگیرد به محل جنایت هایی که در شهر لس آنجلس آمریکا رخ می دهد برود و به عنوان خبرنگاری مستقل فعالیت کند تا بتواند نامی برای خود دست و پا کند اما...
«جان» (آلکس پتیفر) ظاهرا نوجوانی معمولی هست که مانند دیگر همسن و سالانش به مدرسه می رود. اما جان نه یک نوجوان معمولی، بلکه یک بیگانه فضایی است که از سیاره ای به نام «ماگادور» گریخته و به زمین پناهنده شده است. او در واقع چهارمین نفر از 9 نفری (که اصطلاحا به آنها ماگادوریان می گویند) است که از این سیاره خارج شده و به زمین آمده؛ 3 ماگادوریان قبلی کشته شده اند و حالا جان تنها کسی است که باید از میان برداشته شود و ماگادوریان ها هم قصد دارند برای نابودی او به زمین بیایند...
«پاتريک بيتمن» (بيل) جواني اهل نيويورک و معقول و خوش سر و لباس است. اما در پشت اين چهره ي او، يک هيولا نهفته است. «بيتمن» شب ها کار واقعي اش را شروع مي کند و به شکار و کشتن ولگردها و زنان خياباني مي پردازد...
یک فیلم درام در مورد «جان اسمیت» (کالین فارل)، جستجوگر انگلیسی، و برخورد بین بومی های قاره آمریکا، و مهاجران انگلیسی در قرن ۱۷ میلادی...
داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد...
دو آدم کش به نام هاي «وينسنت» (تراولتا) و «جولز» (جکسن) از طرف «مارسلوس والاس» (رامس) مأموريت مي يابند تا چمداني را که دزيده شده، از سارقان پس بگيرند و در جريان اين عمليات به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کنند. «وينسنت» مأمور مي شود تا «ميا» (تورمن)، همسر «والاس» را به گردش ببرد، اما «ميا» بر اثر استفاده ي بيش از حد مواد مخدر، به حال اغما مي افتد و «وينسنت» با تلاش فراوان او را نجات مي دهد...
در جنگ جهانی دوم خانواده ی سِیتا و خواهر سه سالهاش ستسوکو در کوبه ساکن هستند. پدر افسر نیروی دریایی است و مادر ناراحتی قلبی دارد. در یکی از بمبارانها، مادر پیش از بچه ها به پناهگاه می رسد و طی بمباران پناهگاه، بشدت میسوزد و می میرد. حالا، نگهداری ستسوکو به عهده ی سیتا است. آنها نزد یکی از اقوام دور خود میروند، ولی زن خانه ، پس از مدتی با سنگدلی با آنها رفتار میکند و دو بچه تصمیم میگیرند…