يکي از غول هاي رسانه اي از دنيا مي رود و دارايي او به يکي از خويشان دورش، «لانگ فلوديدز» (سندلر)مي رسد. اما «لانگ فو» جواني ساده دل، شوخ و شنگ و مقداري خل و چل است که از شهر کوچکي مي آيد و حالا در نيويورک مي خواهد به سبک خودش، کارهاي بزرگي صورت بدهد …
زنی که از بیماری پارکینسون رنج می برد با یک دلال دارو آشنا می شود، و پس از مدتی در میابند که هردو معتاد چیزی هستند بنام «عشق».
در سالهاى جنگ جهانى اول در کشور تومانیا ، سربازى به نام « چارلى » ( چاپلین ) بر اثر سانحه ى سقوط هواپیما حافظه اش را از دست میدهد. او وقتى چشم باز میکند خود را در یک آسایشگاه روانى مییابد و پس از مدتى که طى آن حاکمیت کشور به دست دیکتاتورى به نام « هینکل » ( چاپلین ) افتاده ، از آن جا مرخص میشود و به …
«هومر» کچل، چاق و اندکی احمق و در عین حال به شدت دوستدار خانواده، همسرش «مارج» که به شدت نگران دور هم نگه داشتن اعضای خانواده است، پسرشان «بارت» که اگر عقل اش به کاری قد ندهد از انجام آن خودداری می کند، دخترشان «لیزا» که روشنفکری عاشق نواختن ساکسیفون است و فرزند کوچک شان «مگی» خانواده سیمپسون را تشکیل می دهند. این خانواده که در شهر کوچک اسپرینگ فیلد زندگی می کنند، دچار دردسری بزرگ می شود. ماجرا با نجات خوک فراری کوچکی توسط هومر از قصابی شدن آغاز می شود. هومر خوک را به خانه آورده و ...
یوری اورلف یک اوکراینی ساکن آمریکاست که در آپارتمانی شیک در شهر نیویورک به همراه همسرش زندگی می کند . او که به کار قاچاق بین المللی اسلحه مشغول است به نقاط جنگ خیز جهان سفر می کند تا سلاح های جنگی خود را به صورت غیر قانونی به مشتریانش بفروشد . او دو مشتری بسیار خوب در آفریقا داشته و به تازگی بازار بسیار خوبی برای فروش سلاح به یک ژنرال بازنشسته در اوکراین پیدا کرده است . یوری اکنون سالهاست که به اینکار مشغول است و به تازگی دچار این تردید شده که آیا کار او از نظر انسانی و اخلاقی درست است یا نه ؟ در همین حین یک پلیس بین الملل به اسم والنتین نیز در تعقیب اوست . والنتین معتقد است با دستگیری یوری می تواند جان بسیاری از افراد بی گناه را نجات دهد...
«استنلی ایپ کیس» (جیم کری)، صندوق دار بی دست و پای بانک، تصادفا به ماسکی دست پیدا می کند که هر گاه آن را به چهره می زند به شخصیتی پرتحرک و دیوانه، بسیار قوی و زورمند، شکست ناپذیر، با چهره ای سبز رنگ و کارتونی بدل می شود تا اینکه ….
داستانی عشقی در قرن شانزدهم میلادی، درباره عشقی که بعد از یک وصلت با اهداف سیاسی، بین امپراطور بزرگ مغول «اکبرشاه» (هریتیک روشن) و «جودا» شاهزاده راجپوت، به وجود می آید.
یکی از شاگردان مدرسه شائولین از برادرانش می خواهد تا با استفاده از مهارتهای رزمیشان یک تیم فوتبال تشکیل دهند...
یک فروشنده باتجربه مواد مخدر ، برای وارد کردن یک محموله جدید مواد مخدر از نوع علف به ایالات متحده، تصمیم به ایجاد یک خانواده غیرواقعی برای پیشبرد هدفش می گیرد اما...
«کندی هرون» دختر والدینی جانورشناس است و در افریقا بزرگ شده. اکنون او وارد دنیای جدیدی می شود و قانون جنگل در این دنیا معنای جدیدی پیدا می کند. کندی که تا ۱۶ سالگی در خانه درس خوانده، حالا باید برای اولین بار به دبیرستان عمومی برود و با سلاحهای روانی و قوانین نانوشتهی دنیای دختران نوجوان امروزی روبرو شود.