این فیلم داستان یک برنامه نویس جوان را روایت میکند که قصد دارد تا یک رمان فانتزی را به یک بازی ویدیویی تبدیل کند. اما خیلی زود دنیای مجازی و واقعیت با یکدیگر ترکیب میشوند و سردرگمی نگران کنندهای را به وجود میآورند…
پس از گذشت دهه ها از اولین زمان حضور، بار دیگر مری پاپینز باز می گردد تا کودکان را در حل مشکلاتشان یاری کند.
قربانی یک حمله خشن که به زور جان سالم به در برده است، برای درمان و بهبودی راه زیبا و متفاوتی را پیدا میکند...
در دههی هشتاد میلادی یک گروه از خلافکاران صد و چهل قطعه مربوط به دوران پیشا کلمبی را از موزهی ملی مردمشناسی در مکزیکو سیتی میدزدند و…
«جانگسو» مأمور تحویل کالا با هائمی دختری که زمانی در محله او زندگی میکرد، روبرو میشود. «هائمی» از «جانگسو» میخواهد وقتی او به آفریقا سفر میکند مراقب گربهاش باشد. «هائمی» از سفر برمیگردد و یک مرد جوان اسرارآمیز به نام «بن» را که در سفر با او آشنا شده است، به «جانگسو» معرفی میکند. یک روز «بن» با «جانگسو» درباره نامعمولترین سرگرمی خود صحبت میکند.
12 اوت 1945 ساعت 11 صبح. دو غریبه اسرارآمیز در یک ایستگاه راه آهن در روستایی مجارستانی ظاهر می شوند و ظرف چند ساعت، همه چیز تغییر می کند...
یک کماندوی حرفهای و باتجربه به نا کالینز برای تعقیب و ردیابی یک خلافکار به شهر لندن میرود و همین امر باعث میشود او وارد جنگی ناخواسته با یک فرماندهی سابق و کل نیروهایش شود و…
داستان این فیلم درباره مادر جوانی است که بعد از حملهی یک موجود بیگانه به زمین، تلاش میکند تا دو فرزند خود را از طریق رودخانه به پناهگاه امنی برساند. این مادر به فرزندان خود آموخته تا برای آگاهی از خطرات، از گوشهای خود به خوبی استفاده کنند؛ او چشمان خود و بچههایش را با چشمبندهایی بسته است. ماجراهای فیلم جعبه پرنده براساس رمانی به همین نام و به نوشتهی جاش مالرمن، ساخته شده است. داستان این فیلم در آیندهای نزدیک رخ میدهد.
#250
داستان فیلم درباره ی پسر و دختری میباشد که پسر چیزهایی را میبیند که نباید ببیند و دختر چیزهایی را میبیند که پسر نباید ببیند، حالا سوال اینجاست که ایا این دو واقعا چیزی را میبینند یا نه؟
این فیلم وقایع یک سال از زندگی یک خانواده طبقه متوسط در مکزیکو سیتی در اوائل دهه 1970 را به نمایش میگذارد. و با نگاهی به کشتار کورپوس کریستی ساخته شده است که در آن دانشجویان معترض توسط سربازان مکزیکی زبده قتل عام شدند...