یک گروه از نوجوانان معروف به "باشگاه بازندگان " به مبارزه با موجودی فناناپذیر و تغییر شکل دهنده که مسئول ناپدید شدن دهها تن از کودکان شهر است می روند که این خود منجر میشود آنها ذات درونی خود را آشکار کنند.
"میجا" دختر جوانیست که همه چیزش را به خطر انداخته و یک تنه جلوی یک شرکت قدرتمندِ چند ملیتی ایستادگی میکند تا نگذارد آنها بهترین دوستش "اوکجا"، که یک جانور عظیم الجثه می باشد را از چنگش درآورند...
در طول آخرالزمان جایی که بازماندگان کمی بر روی زمین زنده هستند دو خانواده مجبور میشود تا به خانه ای متروکه پناه ببرند اما اتفاقات وحشتناک و غیره منتظره ای منتظره آن ها می باشد.
پس از رخدادهای انتقامجویان: عصر اولتران، ثور بدون چکش خود میولنیر در دنیای دیگر زندانی شده است و در آنجا باید به منظور بازگشت به موقع به آسگارد و جلوگیری از رویداد محتمل الوقوع راگناروک (نبرد پایانی و فرجام کار جهان در اساطیر اسکاندیناوی)، توسط شخصیت بد ذات هلا در یک مبارزه به سبک گلادیاتورها در مقابل دوست قدیمیاش هالک قرار گیرد...
کریس یک جوان آفریقایی-آمریکایی است که برای دیدار با خانواده نامزدش، رز، به خانه شان رفته است. در ابتدا همه چیز خوب به نظر می رسید اما کم کم حرف هایی در مورد اتفاقات رخ داده در آنجا بازگو می شود که ترس را بر دل کریس می اندازد. یک سری حقایقت دیرینه که به طور فزاینده ای نگران کننده است...
یک بازیکن حرفه ای بیس بال (دنزل واشنگتن) و البته سیاه پوست که بازنشته شده است، اکنون به عنوان رفتگر مشغول به کار است تا از پس مخارج خانواده و شراط سخت زندگی بر اید. پسر او به فوتبال علاقه مند شده و قصد دارد به عنوان بازیکن در تیم کالج شرکت کند ولی سر ناسازگاری پدر و پسر بر سر این مسئله شدت گرفته است …
در این قسمت "جان ویک" (کیانو ریوز) برای پرداخت یک بدهی دوباره به دنیای جرم و جنایات زیر زمینی بازمیگردد و همانجا متوجه می شود که جایزهی بزرگی برای مرگش در نظر گرفته اند...
یک فاجعه در حال رخ دادن است! سیل کلِ سیاره ما را فراگرفته و تنها گروه نامعلومی زنده مانده اند ، این گروه موفق شده اند که این وضعیت بحرانی را مدیریت کنند ..
زندگی برای همه مواد غذایی ای که در سوپرمارکت، در قفسه های متعدد دسته بندی شده اند خوب است و مواد غذایی نمی توانند جلوی شور و اشتیاقشان را برای رفتن به خانه یک مشتری بگیرند. فرانک یک سوسیس است که به همراه سایر دوستانش، برندا هات داگ، سانی نون شیرینی به تازگی توسط یک زن خریداری شده اند ولی همه چیز طبق تصورات آنها پیش نمی رود؛ چراکه خریدار مواد غذایی را می پزد و می خورد و دوستان فرانک جلوی چشمانش می میرند و می سوزند. فرانک و سایر مواد غذایی که از مردن واهمه دارند، قصد دارند با انسان ها بجنگند تا خورده نشوند …
ربکا (ترسا پالمر) در دوران کودکی ترس بزرگی را در مقابل خود می دید و آن زمانی بود که چراغ ها خاموش می شدند. اما بعدها ترس مشابهی گریبانگیر برادر کوچکتر ربکا به نام مارتین (گابریل بیتمن) می شود که با ایجاد مزاحمت از جانب یک نیروی ناشناخته در تاریکی مطلق همراه می باشد. طولی نمیکشد که مشخص می شود این نیروی ناشناخته ارتباطی با مادر آنها (ماریا بلو) و گذشتهی او دارد...