داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد...
داستان فیلم که در آینده ای نامعلوم سالها بعد از یک فاجعه خانمان سوز مبهم به نام تباهی رخ میدهد ماجرای نوجوانی به نام جوناس (با بازی بِرِنتون توایتس) را نقل میکند که در سرزمینی بزرگ شده که در آن شورای اکابرِ همه چیز بین و همه چیز شنو کلیه امور مردم از فعالیتهای خانگی و مشاغل تا وضعیت آب و هوا و «هیجانات» جنسی- که با دقت به وسیله تزریقات صبحگاهی تنظیم میشوند- را کنترل میکنند و...
داستان این فیلم واقعی براساس اتفاقاتی است که چهار سال پیش در آفریقا رخ داد و طی آن دزدان دریایی سومالی موفق به گروگان گرفتن فرمانده کشتی آمریکایی به نام ریچارد فیلیپس به مدت 4 روز شدند...
در سال 1899 و در دوران ویکتوریا، تنش و اختلاف میان انگلستان و آلمان بالا میگیرد. علت اینکار این است که فردی موسوم به فانتوم که مبتلا به جنون خودخواهی است میکوشد تا با انجام پاره ای خرابکاریها این دو کشور بزرگ را درگیر یک جنگ فراگیر کند. هدف فانتوم از اینکار فروختن سلاحهای کشتار جمعی خود با قیمتهای گزاف به این دو کشور است. دولت انگلستان برای متوقف ساختن این توطئه، مامور قدیمیو با سابقه خود را فرا میخواند تا با تشکیل گروهی از افراد خارق العاده که دارای قدرتهای افسانه ای هستند به جنگ فانتوم و نیروهای شیطانی او برود. رهبری گروه بر عهده ی ماجراجویی مشهور به اسم آلن کواترمین (شان کانری) است و سایر اعضای گروه عبارتند از: زنی خون آشام به اسم میناهارکر، دریانوردی به اسم کاپیتان نیمو، فردی دوشخصیتی به اسم دکتر جکیل/آقایهاید، مردی نامرئی به اسم رودنی اسنیکر، مردی نامیرا به اسم دوریان گری و یک مامور مخفی آمریکایی به اسم تام سایر…
آلمان، سال ۱۷۹۶٫ «ویلهلم گریم» (دیمن) و «یاکوب گریم» (لجر) برادران حقه بازی هستندکه از این دهکده به آن دهکده سفر می کنند و به هرجا می رسند نمایش هایی به راه می اندازند و ادعا می کنند که با عالم غیب ارتباط دارند. سرانجام در دهکده ای به نام ماربادن، حاکم فرانسوی، «دلاتوم» (پرایس)، متوجه شیاد بودن برادرها می شود، ولی به جای تنبیه «برادران گریم» آن دو را روانه مأموریتی خطرناک می کند و …
هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد...
یکی از اعضای مهم گروهی در واشنگتن و افراد زیردستش به سختی روی برنامه شان مشغول بکار هستند. آنها قصد دارند تا بازار خرید و فروش مواد مخدر را تحت تاثیر قرار دهند که اینکار آنها باعث قتل های میشود و ...
دو آدم کش به نام هاي «وينسنت» (تراولتا) و «جولز» (جکسن) از طرف «مارسلوس والاس» (رامس) مأموريت مي يابند تا چمداني را که دزيده شده، از سارقان پس بگيرند و در جريان اين عمليات به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کنند. «وينسنت» مأمور مي شود تا «ميا» (تورمن)، همسر «والاس» را به گردش ببرد، اما «ميا» بر اثر استفاده ي بيش از حد مواد مخدر، به حال اغما مي افتد و «وينسنت» با تلاش فراوان او را نجات مي دهد...
پسرکی دوازده ساله به نام تد برای رسیدن به دوست رویاهای خود باید سر از کار ماجرای موجودی عجیب به نام لوراکس دربیاورد. لوراکس که محیط طبیعی زندگی خود را در خطر می بیند با کمک تد می خواهد نقشه شوم سودجویان را برای قطع درختان جنگل به هم بزند. شهردار و خلافکاران هم که این دو را مانع دستیابی خود به ثروت سرشار می بینند به مقابله با آنان برمی خیزند…
«اندي» (رابينز)، بانکدار محترم و پولدار ايالت نيوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ايالتي شوشنک محکوم مي شود و اندکي بعد با «رد» (فريمن)، زنداني سياه پوست، دوست مي شود. پس از هجده سال، «اندي» ردي از قاتل اصلي پيدا مي کند و تصمیم می گیرد برای آزادی تلاش کند...