راکونی زیرک یک خانواده از حیوانات جنگلی ناهمنوع را گول میزند تا بدهی غذاییاش به یک خرس را، با دستبرد زدن به خانههای انسانها، فراهم کرده و برگرداند... و او در این میان چیزهایی هم در مورد خانواده داشتن یاد میگیرد.
داستان فیلم در مورد زندگی ولیعهد سادو، وارث تاج و تخت که به حکومت رسیده و شاهی نامناسب تلقی می شد، در 27 سالگی، به کشتن پدر خود محکوم شد…
پس از نبرد، جوگه لیانگ به سرزمین وو میرود و از فرمانروا سون چیان میخواهد تا با لیو بی متحد شود اما او میگوید که نیاز به تفکر بیشتری دارد. در این زمان جوگه لیانگ با جو یو، فرمانده ارتش و نایبالسلطنه کشور وو که سخت مشغول آموزش لشکر خود است آشنا میشود و درمییابد که او نیز موافق جنگ با سائو سائو است. سون چیان نیز سرانجام با اعلام حمایت خود از لیو بی با او متحد شده و کشور وو نیز وارد جنگ علیه سائو سائو میشود ...
پس از نبرد، جوگه لیانگ به سرزمین وو میرود و از فرمانروا سون چیان میخواهد تا با لیو بی متحد شود اما او میگوید که نیاز به تفکر بیشتری دارد. در این زمان جوگه لیانگ با جو یو، فرمانده ارتش و نایبالسلطنه کشور وو که سخت مشغول آموزش لشکر خود است آشنا میشود و درمییابد که او نیز موافق جنگ با سائو سائو است. سون چیان نیز سرانجام با اعلام حمایت خود از لیو بی با او متحد شده و کشور وو نیز وارد جنگ علیه سائو سائو میشود ...
اندی دیگه بزرگ شده است و کم کم روانه رفتن به دانشگاه میشود و اسباب بازی هایش که وودی و باز هم جزء آنها هستند قرار است که داخل اتاق زیرشیروونی انبار شوند. ولی قبل از اینکه این اتفاق بیفتد به صورت تصادفی دور انداخته میشوند و بعد از گذراندن ماجراهایی، خود را در یک مهدکودک می یابند.
وودی توسط یک جمع کننده اسباب بازی دزدیده میشود. اکنون باز و اسباب بازیهای دیگر باید او را سریعتر نجات دهند، وگرنه ممکن است او در ژاپن فروخته شود و دیگر نتوانند دوباره او را ببینند.
اندی پسربچه ایست که کلی اسباب بازی دارد و درمیان آنها وودی کلانتر را بیشتر دوست دارد و با او بازی میکند. در دنیای اسباب بازیها وودی از همه محبوب تر است. در جشن تولد اندی، او یک آدم فضایی به نام باز لایتیر هدیه میگیرد. حالا اندی باز را بیشتر از همه اسباب بازیها دوست دارد. وودی در جمع اسباب بازیها محبوبیت خود را از دست دادهاست و این امر باعث درگرفتن رقابتی شدید بین باز و وودی شده است.
پاندای کونگ فو کار که در قسمت قبل بعد از سپری کردن تمرین های سخت و طاقت فرسا بالاخره توانست خودش را به عنوان جنگجوی اژدها اثبات کند، در این قسمت تصمیم گرفته تا به دنبال ریشه خود بگردد تا متوجه گذشته خود شود. در گیر و دار جستجوهای «پو» برای یافتن والدین واقعی اش، یک طاووس خونسرد و البته بی رحم به نام ارباب «شین» هوس کرده تا کل جهان را به تصرف خود درآورد و بساط کونگ فو را به صورت کامل از زمین ریشه کن کند...
«پو» پاندایی چاق و عاشق کونگ فو است. پدرش یک آشپز است و طبق رسم های قدیمی پسر باید همان شغل پدر را ادامه دهد ولی پو هیچ تمایلی به دنبال کردن شغل پدرش ندارد. استاد «اوگوای» دوست قدیمی استاد چیفو است. استاد اوگوای خواب می بیند که «تای لونگ» (شاگرد سابق استاد چیفو که ببری بسیار قوی و شیطانی و در زندان به سر می برد) از زندان بازگشته و هیچ کس قدرت مقابله با او را ندارد جز جنگجوی اژدها. اتفاقا خواب او درست تعبیر شد و تای لونگ توانست از بزرگترین زندان چین فرار کند. روزی که قرار است مسابقه بین پنج شاگرد استاد «چیفو» برگزار شود تا جنگجوی اژدها مشخص شود، پو کاملا اتفاقی وارد محل مسابقه می شود و استاد اوگوای او را به عنوان حریف اژدها معرفی می کند. پو که حتی نمی تواند از شدت چاقی نوک پای خود را نگاه کند باید تای لونگ ببر خبیث را شکست دهد.
«دون ويتو کورلئونه» (براندو) يکي از رؤساي پرقدرت مافياست که به خاطر کمک هايش به مهاجران ايتاليايي در نيويورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ويتو»، جاي او را پسر کوچک خانواده، «مايکل» (پاچينو)، مي گيرد که پيش از اين علاقه اي به فعاليت هاي غيرقانوني خانواده اش نداشته است. «مايکل» خيلي زود با يک سري قتل و کشتار و پس از تصفيه ي خرده حساب هاي قديمي، پدرخوانده ي جديد مي شود...