زمانی که یک ویروس زامبی در کُرهی جنوبی پخش میشود، تعدادی از مسافران قطارِ سئول به بوسان برای زنده ماندن با موانع سر راهشان دست و پنجه نرم میکنند...
داستان Kingsglaive به موازات Final Fantasy XV اجرا می شود و حول محور شخصیت اصلی XV یعنی پادشاه پدر King Regis و دوست دوران کودکی Lunafreya، بعد از Noctis که در یک سفر جاده ای با دوستانش قرار دارد رخ می دهد. پادشاه جادویی لوسیس اقامتگشاهش کریستال مقدس است، اما امپراتوری شوم نیفلهایم بی دلیل می خواهد جلوی آن ها رو بگیرد و ...
زمانی که صاحب مزرعه اقدام به ترک مزرعه اش می کند، حیوانات مزرعه شروع می کنند به بازی کردن و آواز خواندن و رقصیدن. اما اوضاع نمی تواند تا ابد به همین شکل ادامه یابد. نهایتا کسی باید پا پیش بگذارد و امورات مزرعه را در غیاب صاحبش اداره کند...
در حالی که امپرواتوریِ کُره تحت اشغال ژاپن می باشد، یک شکارچی قدیمی و باتجربه برای شکار آخرین ببر کُره، به چالش کشیده میشود...
در یک درهی دورافتاده واقع در کشور ایسلند، دو برادر که نزدیک به 40 سال است با یکدیگر صحبت نکرده اند بالاخره مجبور میشوند برای نجات گوسفندانشان که خیلی برایشان عزیز هستند، با هم متحد شوند...
«موگلي» پسر بچه اي است که در جنگل و ميان حیوانات بزرگ شده است. وقتي خبر بازگشت ببر درنده ي جنگل، «شيرخان»، مي رسد، پلنگي به نام «باگيرا» داوطلب مي شود که «موگلي» را براي فرار از جنگل و پيوستن به آدم ها همراهي کند...
راکونی زیرک یک خانواده از حیوانات جنگلی ناهمنوع را گول میزند تا بدهی غذاییاش به یک خرس را، با دستبرد زدن به خانههای انسانها، فراهم کرده و برگرداند... و او در این میان چیزهایی هم در مورد خانواده داشتن یاد میگیرد.
داستان فیلم در مورد زندگی ولیعهد سادو، وارث تاج و تخت که به حکومت رسیده و شاهی نامناسب تلقی می شد، در 27 سالگی، به کشتن پدر خود محکوم شد…
پس از نبرد، جوگه لیانگ به سرزمین وو میرود و از فرمانروا سون چیان میخواهد تا با لیو بی متحد شود اما او میگوید که نیاز به تفکر بیشتری دارد. در این زمان جوگه لیانگ با جو یو، فرمانده ارتش و نایبالسلطنه کشور وو که سخت مشغول آموزش لشکر خود است آشنا میشود و درمییابد که او نیز موافق جنگ با سائو سائو است. سون چیان نیز سرانجام با اعلام حمایت خود از لیو بی با او متحد شده و کشور وو نیز وارد جنگ علیه سائو سائو میشود ...
پس از نبرد، جوگه لیانگ به سرزمین وو میرود و از فرمانروا سون چیان میخواهد تا با لیو بی متحد شود اما او میگوید که نیاز به تفکر بیشتری دارد. در این زمان جوگه لیانگ با جو یو، فرمانده ارتش و نایبالسلطنه کشور وو که سخت مشغول آموزش لشکر خود است آشنا میشود و درمییابد که او نیز موافق جنگ با سائو سائو است. سون چیان نیز سرانجام با اعلام حمایت خود از لیو بی با او متحد شده و کشور وو نیز وارد جنگ علیه سائو سائو میشود ...