Shima Iwashita

وقتی شوهر رئیس جنایتکارش به زندان فرستاده می شود، زنی کنترل یکی از قدرتمندترین باندهای ژاپن را به دست می گیرد...

شوهر کاسوگا به دلیل قتل مرشد محبوبش دستگیر می شود. او و خانواده اش تحقیق می کنند و متوجه می شوند که او توسط ناگوشی حریص، رئیس خانواده رقیبشان یاکوزا به دام افتاده است...

در سال 1995، ویرانی زمین‌لرزه بزرگ هانشین، روزنامه‌نگار کیتا اوندا (کیوزو ناگاتسوکا) را در مورد مرگ برادر بزرگ‌ترش در دهه‌های قبل و کودکی پرفراز و نشیب خود در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم به تأمل می‌اندازد...

بر اساس کارنامه کوتاه اما درخشان هنرمند ژاپنی چوب‌سازی که آثارش بر تئاتر کابوکی متمرکز بود...

همسر گانگستری پس از مرگ مجبور می شود نماینده خانواده باشد...

داستان غم انگیز گونزا، خانمی خوش تیپ، در دوره توکوگاوا، زمانی که ظاهر خیلی مهم بود.گونزا با بانوجو در ریختن چای رقابت می کند که ...

پس از خودکشی مادرش، مایا به دنبال پدرش می‌گردد که آنها را ترک کرده است...

داستان در مورد پرونده زنی است که در دادگاه متهم به قتل شوهرش است...

دو کشیش یسوعی هنگام سفر به ژاپن در قرن 17 برای گسترش مسیحیت و تعیین مربی خود با آزار و شکنجه روبرو می شوند.

بعد از اینکه مرد متاهلی از تامین مخارج معشوقه‌اش دست کشید، او سه فرزند خردسالشان را با او و همسر عصبانی‌اش رها کرد.

روایتی خیالی و آزاد از زندگی ملکه شمن هیمیکو که عاشق برادر ناتنی خود می شود و قدرت او را ضعیف می کند و در نتیجه موقعیت او را به خطر می اندازد...

یک نوازنده نابینای دوره گرد هنگام تورگردی کشور مورد آزار و اذیت و سرکوب قرار می گیرد...

یک دزد از بازی های دزدی و سرقت برای تأمین هزینه انتقام استفاده می کند...

هاماجیما مردی آرام و سخت کوش است که با ملاقات مجدد با یک دوست دوست داشتنی دوران کودکی و پسر کوچک عجیبش، زندگی اش به شدت تغییر می کند...

فیلم بر روی سه کاراکتر متمرکز است ، "سواشان" یک فراری با تغییر قیافه ، "نوئاجیرو" یک لاتِ بی دست و پا که آرزوی بازیگر شدن در سر دارد و "اوشیماتسو" که به تازگی خانواده خود را ترک کرده است...

یک عشق نحس بین یک بازرگان کاغذ و یک روسپی ...

یک فقیر پس از 10 سال غیبت به روستای خود برمی گردد تا به رنج روستا ناشی از فساد پایان دهد ...

"گنوسوکه" یکی از ملازمان قبیله،یکی از بزرگان قبیله را برای رسیدن به اصلاحات به قتل می رساند.او توسط دوستان قدیمی خود که هر کدام امید دارند انتقامی را که قبیله می خواهد بدست آورند او را تعقیب می کنند.اما با کمک یک استاد شمشیر زنی به نام "یامانه" او فرصتی برای نجات بدست می آورد...

ژاپن، سال ۱۶۳۰، پس از پايان جنگ‏هاى داخلى بسيارى از سامورايى‏ها بى‏كار شده‏اند. سامورايى جوانى ( ايواشيتا ) به اميد لطف، سراغ طايفه‏ى آيى مى‏ رود و وانمود مى ‏كند كه قصد هاراكيرى دارد. اما، برخلاف انتظار، او را مجبور به اين اقدام مى‏ كنند. پس از آن پدرخوانده ‏ى سامورايى ( ناكادايى ) كه دخترش را نيز به همسرى او در آورده، براى انتقام وارد عمل مى‏ شود.

توکیو،اوایل دهه شصت."هیرایاما" کایپتان سابق نیروی دریایی به عنوان مدیر یک کارخانه کار کرده و به همراه دختر بیست و چند ساله اش "میچیکو" و پسرش "کازو" زندگی می کند."میچیکو" زندگی خوبی به همراه پدر و برادر خود دارد اما "هیرایاما" احساس می کند وقت آن رسیده که او به زندگی خود برسد،به همین دلیل برنامه ازدواج او را ترتیب می بیند...