ژاندر کیج (ون دیزل) اینبار در مقابل گروهی به سرکردگی ژیانگ (دانی ین) قرار میگیرد تا از دسترسی این گروه به یک سلاح مرگبار با نام جعبه پاندورا جلوگیری کند…
فیلم داستان زنی به نام دایانا (گل گدوت) را روایت میکند که شاهزاده آمازون می باشد و در یک پناهگاه سری، برای تبدیل شدن به یک جنگجوی شکست ناپذیر آموزش دیده است. پس از آنکه یک خلبان آمریکایی هواپیمایش سقوط میکند و در جزیره آنها پیدا می شود، دایانا را از وقوع یک جنگ جهانی مطلع میکند...
در این قسمت از مجموعه فیلم های دزدان دریایی کارائیب، کاپیتان جک اسپارو (جانی دپ) به قصد پیدا کردن نیزهی سه شاخه پوزئیدون (خدای دریا) ماجراجویی اش را آغاز میکند...
داستان فیلم در سال 1926 با ورود “نیوت اسکمندر” به کنگره سحر و جادوی ایالات متحده برای نشستی مهم آغاز می شود. فرار موجودات جادویی خطرناک از یک کیف جادویی گسترش یافته که خانه و محل نگهداری آن ها به شمار می رفت. موضوع این نشست مهم، شالوده اصلی داستان را تشکیل می دهد. این اتفاق روابط میان جادوگران و انسانها را در موقعیت خطرناکی قرار می دهد...
پس از اینکه بیگانگان با کشتی ها فضایی خود در اطراف زمین مستقر میشوند، یک زبانشناس متخصص بنام لوئیس بنکس (امی آدامز) توسط ارتش استخدام میشود تا بفهمد هدف آنها از آمدن به زمین چیست...
زندگی برای همه مواد غذایی ای که در سوپرمارکت، در قفسه های متعدد دسته بندی شده اند خوب است و مواد غذایی نمی توانند جلوی شور و اشتیاقشان را برای رفتن به خانه یک مشتری بگیرند. فرانک یک سوسیس است که به همراه سایر دوستانش، برندا هات داگ، سانی نون شیرینی به تازگی توسط یک زن خریداری شده اند ولی همه چیز طبق تصورات آنها پیش نمی رود؛ چراکه خریدار مواد غذایی را می پزد و می خورد و دوستان فرانک جلوی چشمانش می میرند و می سوزند. فرانک و سایر مواد غذایی که از مردن واهمه دارند، قصد دارند با انسان ها بجنگند تا خورده نشوند …
ملت درحال رشد میمون های تکامل یافته ژنتیکی به رهبری “سزار” توسط دسته ای از انسان ها که در دهه ی گذشته از انتشار ویروسی کشنده نجات یافته اند تهدید می شود؛ هر دوی این گونه ها برای مدتی در صلحی کوتاه به سر می بردند اما جنگی راه خواهد افتاد که در اخر مشخص می کند کدام گونه برای همیشه در زمین زندگی خواهد کرد…
«جان کانستنین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیتها به دنیایی انسانها وارد شوند و او پا در راهی می گذارد که نهایتا به نبرد مستقیم با شیطان منتهی می شود.