در دنباله فیلم مامامیا! اینبار سوفی داستان هایی درباره مادرش زمانی که او را باردار بوده می شنود و...
این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده و درباره زوجی است که گرفتار یکی از مهیب ترین طوفان های تاریخ می شوند و...
یک دانش آموز دبیرستانی مجبور است که...
#194
صبح روز پنجمین سالگرد ازدواج نیک دون (با بازی بن افلک) و ایمی (با بازی رزاماند پایک)، نیک متوجه می‌شود همسرش ناپدید شده‌است. در قیل و قال‌های رسانه‌ای در مورد گم شدن ایمی، شک و تردیدهایی پدید می‌آید مبنی بر این‌که خود نیک دون همسرش را به قتل رسانده‌است. ازدواج نیک و ایمی ازدواج موفقی نبوده و آنها زندگی مشترک از هم پاشیده‌ای دارند. هر دوی آنها در دورهٔ رکود اقتصادی کارشان را از دست داده‌اند و مجبور شده‌اند از شهر نیویورک به شهر کوچکی در میسوری، زادگاه نیک، بیایند. شهری که در آن نیک به تنبلی و افسردگی دچار شده‌است.
#13
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
این فیلم روایتگر عشق میان دو زن هم*ج*ن*سگرا است که در قالب تصاویری بی‌پرده و صریح نشان داده می‌شود.فیلم، دختر جوانی به نام «ادل» (با بازی ادل اگزارکوپولوس) را به تصویر می‌کشد که اگرچه در ظاهر از نظر جنسی به مردان تمایل دارد، اما پس از آشنایی با دختری به نام «اما» (با بازی لئا سدو) به او دل می‌بازد. «زندگی ادل» روایتگر این دلدادگی و چگونگی به‌وجودآمدن فاصله تدریجی میان این دو دختر است.
"دیوید" و "دایانا" زن و شوهر جوانی هستند که دل باخته ی یکدیگر هستند و دچار مشکلات مالی شده اند. این دو به امید به دست آوردن پولی که نیاز دارند به لاس وگاس می روند، اما به مقصود خود نمی رسند. تا این که با مرد میانسال باوقاری آشنا می شوند که نامش "جان گیج" است و ...
سومین بخش از سه‌گانه‌ی پنجاه طیف خاکستری.
در این قسمت باب که پدر خانواده است مجبور می شود در منزل بماند تا از جک جک مراقبت نماید در حالی که همسرش هلن مشغول نجات دنیاست و...
در حالی که اسکات لنگ با ابرقهرمان بودن و پدر بودن دست و پنجه نرم می‌کند، هوپ ون‌داین و هنک پیم یک ماموریت اضطراری جدید پیش رویش می‌گذارند که سبب می‌شود اَنت‌من و واسپ در کنار یکدیگر برای پرده برداشتن از رازهای گذشته‌شان بجنگند...