داستانی که در اواخر قرن نوزدهم و در طبقه مرفه روسیه اتفاق می افتد. آنا کارنینای اشراف زاده با کنت ورانسکی دولتمرد وارد یک رابطه عاشقانه می شود اما این روابط عاشقانه دردسرهای فراوانی دارد...
یک مادر جوان تگزازی نمیتواند مراقب دخترش در مقابل قاچاق مکزیکی ها در مرز باشد و ...
«لورنزو» (پاتریک)، «مايکل» (پیت)، «جان» (الدارد) و «تامي»، چهار دوست نوجوان ساکن محله ي «هلز کيچن» نيويورک که به طور اتفاقي باعث آسیب دیدن یک پیرمرد شده اند، به دارالتأديب فرستاده مي شوند. نگهبانان دارالتأديب، از جمله «شان نوکز» (بيکن) آنان را مورد ضرب و شتم و آزار و اذيت قرار مي دهند. ۱۳ سال بعد آن ها فرصتی پیدا می کنند تا از این نگهبانان انتقام بگیرند...
پس از تلاش برای نجات جان یک مرد بر روی ریل های مترو دو نوجوان در یک اتاق که تحت سلطه یک کره مرموز سیاه است بیدار می شوند که آنها را به شکار کردن و کشتن بیگانگان مخفی بر روی زمین می فرستد…
یک سری آدم بعد از بیدار شدن می بینند تو یه اتاقی هستند که یه گوی بزرگ وسط حال شروع به حرف زدن میکنه و میگه باید ماموریتتون رو انجام بدین و این فرد رو در عرض 20 دقیقه بکشین هر نفر هم یک کیف داره + اسلحه، وقتی این لباس رو بپوشین یه جورائی ضد گلوله میشین و ...
یک محافظ تازه کار در شرکت ساخت کامیون های زره پوش، توسط همکاران قدیمی خودش ترغیب می شود تا کامیونی حاوی ۴۲ میلیون دلار را برباید. در این بین او درگیر مشکلاتی می شود …
جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسانها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آنها که در جنگلهایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند...
راب و بتی دختر و پسر جوانی هستند که زندگی مشترکشان را در نیویورک آغاز می کنند. چند هفته بعد قرار است راب برای انجام یک ماموریت کاری عازم کشور ژاپن شود، بنابراین تمام دوستان راب در خانه او گرد هم می آیند تا برایش یک مهمانی خداحافظی برگزار کنند. در ادامه ناگهان سر و صدای وحشتناکی از بیرون شنیده می شود و آنها در میابند نیویورک در حال نابودی است. آنها نمی دانند چه اتفاقی رخ داده است و بنابر این عازم خیابان می شوند و در ادامه در می یابند یک هیولای غول پیکر به شهر حمله کرده است. بتی در یک آسمان خراش در حال ریزش گیر افتاده و راب تصمیم می گیرد او را نجات دهد و ...
4 دختر دانشجو پس از سرقت از یک رستوران برای رفع نیاز های خود حال تصمیم گرفته اند به سفری برای تعطیلات بروند و با اینکار وارد گروهی از باندهای مواد مخدر و ....
گله داری بنام دن ایوانز قبول می کند یک یاغی مشهور بنام بن وید، که دستگیر شده را به قطار ساعت ۳:۱۰ به زندان یوما برساند. اما همدستان یاغی برای آزادی رئیسشان دست به کار می شوند و در این بین تعقیب و گریزی بین گله دار و افراد بن وید صورت می گیرد...