داستان این فیلم در مورد پدر پیر و همیشه در حال مستی است که با پسر خود به دنبال جایزه میلیونی خود میرود…
راسل (کریستین بیل) به همراه برادر کوچکش رادنی (کیسی افلک) در یکی از ایالتهای شمال شرقی آمریکا زندگی میکند ، راسل همیشه آرزو دارد از این منطقه فرار کند و به دنبال زندگی بهتر است اما وقتی بر اثر یک اتفاق به زندان میافتد برادرش به دام یکی از خشنترین و بیرحمترین حلقههای جنایی میافتد…
پنجاه سال پیش نزدیک به نیم میلیون شیر در آفریقا زندگی می کرده اند. اما امروزه این تعداد فقط به 20 هزار شیر رسیده است. این جانوران برخلاف فیل ها زیر پوشش و حفاظت دولت و یا سازمان بین المللی نیستند. شکار کردن این حیوانات باعث شده است که نسل آنها رو به انقراض باشد...
داستان قلعهای در آسمان از ماجراهای گالیور الهام گرفته و سومین کار هایائو میازاکی، انیمیشنساز ژاپنی است که در ژاپن و امریکا با استقبال خوبی روبرو شد. لاپوتا، قلعه فوق پیشرفتهای که صدها سال در آسمانها شناور است و توسط رباتها محافظت میشود، از سوی افراد ارتش و برخی سودجویان در جستجوی قدرت، مورد حمله قرار میگیرد...
«تام پاپرز» در طول عمرش رابطه اندکی با پدرش که یک جهانگرد بوده داشته است. خودش هم وقت کمی را با بچه هایش می گذراند و اکثر اوقات مشغول کارش است. یک روز پدر او برای هدیه ای غیر منتظره می فرستد: شش پنگوئن. پاپرز که از هدف پدرش از فرستادن این پنگوئن ها سر در نمی آورد، تصمیم میگیرد از شر آنها خلاص شود. اما با سر رسیدن همسر و بچههایش برای جشن گرفتن تولد پسرش، بچه ها از پنگوئن ها خوششان می آید و...
زندگی مجلل جاسمین از او گرفته می شود و برای تنها نماندن او به خانه خواهرش پناه می برد و …
«ترومن بربنک» (کری)، کارمند معمولی یک شرکت بیمه، یک زندگی معمولی در شهری معمولی دارد. اما «ترومن» که از زندگی اش راضی نیست و می خواهد دنیا را ببیند، سرانجام کشف می کند که ستاره ی یک نمایش تلویزیونی زنده است…
داستان «عطش مبارزه » در آینده رخ می دهد. در این زمان حکومتی ستمگر به نام کاپیتول، همه ساله از میان ۱۲ منطقه ای که بر آنها حکمرانی می کند، از هر منطقه پسر و دختری را بر می گزیند تا در یک رقابت خشن با رقبای شان از منطقه های دیگر مبارزه کنند، در حالی که کل مراحل مبارزه از تلوزیون برای مردم پخش شده و در نهایت کسی برنده می شود که تنها فرد زنده مانده در این رقابت باشد. «کتنیس اوردین» داوطلب میشود تا به جای خواهر کوچکترش که از منطقه آنها برگزیده شده، به مبارزه برود...
۱۲۳ تفنگدار ویژه ی ارتش امریکا به موگادیشو فرستاده می شوند تا دو ستوان ارشد ارتش سومالی را در عملیاتی برق آسا دستگیر کنند. اما در یک غافلگیری با خیل عظیمی از سربازان سومالی مواجه می شوند و جنگی سنگین آنها را زمین گیر می کند...
«تام استال» (ویگو مورتنسن) شهروندی نمونه، پدری ایده آل و شوهری محبوب است. او به همراه پسرش «جک»، دخترش «سارا» و همسرش «ایدی» (ماریا بلو) زندگی آرامی را درمیلبروک ایندیانا می گذرانند. اما وقتی دو تبهکار خشن به قصد سرقت از غذاخوری وی دست به سلاح می برند، او ناچار به مقابله با آنها برمی خیزد و پس از گرفتن اسلحه یکی از آنها به زندگی دو تبهکار خاتمه می دهد. تام با هیاهوی رسانه ها درباره این ماجرا یک شبه تبدیل به قهرمانی محلی می شود. اما پیدا شدن سرو کله تبهکاری به نام «فاگرتی» (اد هریس) آرامش تام استال را به هم می زند. فاگرتی اصرار دارد که نام او در واقع «جویی کیوساک» است و در گذشته آدم کشی حرفه ای بوده و از وی می خواهد تا همراهش به فیلادلفیا، جایی که به آن تعلق دارد، برود …