داستان در سال ۱۹۶۲ و در خلال یک کنگره فیزیکی در آلپ رخ میدهد. حضور یک مهمان، یک پیانیست مرموز، ابرهای عجیب و رازی در دل کوه، همگی به روایتی علمی تخیلی و هیجانانگیز با نام «نظریه همه چیز» منجر میشود. این داستان سیاه و سفید بر پایه قوانین مکانیک کوانتومی بنا شده است.
فروشنده اسبی به نام “مایکل کولهاس” در قرن شانزدهم به همراه خانواده خود زندگی خوبی را سپری می کند. وقتی لردی با وی با بی عدالتی رفتار می کند، کولهاس ارتشی را فراهم ساخته و برای بدست آوردن حق خود به مبارزه میکند …
یک فراری که از قانون فرار می کند و چندین میلیون دلار به همراه دارد، در خانه یک خانواده کشاورز مخفی می شود. وقتی خانواده ثابت می کند که حتی بیشتر از او مجرمانه تر هستند - و شروع به ترساندن او به جای بالعکس می کنند، ورق ها تغییر می کند.
دانسيگ، نوجواني به نام «اسکار» (ديويد بنت) از سه سالگي موفق شده جلوي رشد خود را بگيرد. او اغلب طبل مي زند و با فرياد مي تواند شيشه ها را بشکند. با به قدرت رسيدن نازي ها، «اسکار» کاري مي کند تا ناپدري اش «آلفرد» (آدورف) را به جرم هم کاري با دشمن تيرباران کنند...
داستان آشنایی «لازارو» پسر کشاورزی که عدهای او را ساده لوح می خوانند با «تانکردی» که پسری نجیب زاده است. زندگی آنها در روستای دورافتادهای تحت سلطه «آلفونسیا» معروف به ملکه سیگار است. پیوند محکمی بین آن دو شکل می گیرد. این دوستی تا اندازه ای برای «لازارو» ارزشمند می شود که بعد از مدتی برای یافتن «تانکردی» پا به شهر می گذارد، جایی که او مثل یک قطعه از گذشته است که در دنیای مدرن گم شده است.