دو داستان در دو سال متفاوت روایت میشود. در سال ۱۹۶۶، زندگی آرام یک مرد مجرد به دلیل اشتباهی در یک مسابقه تلویزیونی به هم میریزد. در سال ۱۹۸۱، یک خانواده مجبور میشوند خانه خود را ترک کنند و کریسمس آخری را در محل فعلی خود بگذرانند.
در یک مهمانی که یک مهماندار در آن مشغول ارائه خدمات غذایی بود، خواننده برنامه به طور ناگهانی دچار برقگرفتگی شد. این حادثه تلخ، مهمانی را به یک صحنه جرم تبدیل کرد و مهماندار نیز مجبور شد در تحقیقات پلیس برای کشف علت این اتفاق همکاری کند.
یک تماس رمزآلود در مورد سرقت جواهرات برنامهریزی شده، مَدی مور، اپراتور خط تلفن خبرچینی دیترویت فری پرس را به همراه یک کارآگاه تازه ارتقا یافته، به درون یک پرونده قتل خطرناک میکشاند.
بعد از اینکه "وایلد بیل" در یک بازی پوکر کشته میشود، کلامیتی جین باید از زندان فرار کند و انتقام بگیرد. کلانتر میسون شهر ددوود که قصد دستگیری و زندانی کردن او را دارد، مانع از انجام این کار میشود...
جنیفر با یک پیانو خود ساز قدیمی در حراج املاک برنده می شود. این پیانو متعلق به مرحوم کارل دیتز بود و جنیفر متوجه می شود که این دوست ثروتمند تاریخ تاریکی دارد...
ابی که مسئول آگهی های ترحیمبوده و به یک نویسنده تبدیل شده و شخصیت های جذابی را در کتابش گنجانده فقط مشکل اینجاست که شخصیت های کتابش به زندگی واقعی قدم گذاشتند و ...
"ابی" یک مدیر اجرایی حرفه ای در بوستون است. روزی او در یک لحظه تصمیم می گیرد که تمام احساسات قلبی اش را در یک نامه بنویسد و آن را در یک بطری قرار داده و آن را به دریا بیندازد. چند ماه بعد، بطری در ساحل و توسط "نیک" پسر مدیر عامل شرکت کشتیرانی، که "ابی" در آنجا کار می کند پیدا می شود و ...
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند ولی در عین حال شخصیت قدیم خودش رو هم حفظ کند...