وینسنت (تام کروز) که یک آدمکش حرفه ای است وارد شهر لس آنجلس شده تا ۵ نفر را که برای کارفرمایش مزاحمت ایجاد کرده اند به قتل برساند. او به منظور رفتن به نقاط مختلف شهر و از بین بردن قربانیانش نیاز به یک تاکسی دارد. ماکس که یک راننده تاکسی است بی اطلاع از هدف وینسنت ، خود و تاکسی اش را در اختیار او می گذارد و امیدوار است در پایان شب دستمزد خوبی از وینسنت بگیرد. ماکس وینسنت را به محل سکونت اولین قربانی می رساند و منتظر او می شود…
یک ستاره بسکتبال کالج آفریقایی-آمریکایی، پس از آسیب دیدگی زانو و خداحافظی اجباری از بازی، به عنوان سرمربی تیم بسکتبال یک مدرسه مذهبی یهودی در فیلادلفیا، پنسیلوانیا انتخاب میشود.
«استو» در یک روز عادی برای زنگ زدن به دختری که بدون اطلاع همسرش با او رابطه دارد، وارد باجه تلفن میشود اما زمانی که میخواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و او را تهدید میکند که اگر از باجه خارج شود اورا با اسلحه ی دوربین دار خواهد کشت…
زمانی که یک غریبه به نام آگی رز، به طور غیرمنتظره ای در آغوش او می میرد، وضعیت غم انگیز یک فروشنده بیمه تغییر می کند. با فرض هویت مرد مرده، فروشنده زندگی دوگانه ای را آغاز می کند و آن را از زندگی خود مخفی نگه می دارد...
"اوری" پس از اینکه زندگی اش را روی روال می اندازد، دوباره به دانشگاه بازمیگردد. اما به فاصله ی بسیار اندکی یک اتفاق ناگوار دیگر برای زندگی اش رخ میدهد. او و دو تن از دوستانش به اشتباه متهم به قتل شده و راهی زندان میشوند...
فضا پيماي «ايونت هورايزن» در مأموريتي به طور اسرار آميزي ناپديد و هفت سال بعد در مدار نپتون ظاهر مي شود. گروه تحقيق وقتي سفينه را پيدا مي کنند، متوجه مي شوند يک نيروي شيطاني کنترل آن را در دست گرفته است....
تامی کالینز که بیکار میباشد برای یکی از اعضای هیئت منصفه دعوت میشود و متوجه میشود برای هر روز 5 دلار دریافت میکند و در ادامه هیئت درگیر پیگیری یک پرونده قتل میشود...
یک مجسمه ساز شکست خورده، سوراخی عجیب و غریب درون دیوار پیدا می کند. این سوراخ توانایی آن را دارد که وحشی ترین رویاهای او را تحقق بخشد و البته آنها را به بدترین کابوس هایش تبدیل کند…
یک گروه بزرگ از مشتریان کتابخانه مرکزی که بیشتر آنها بی خانمان هستند، در طول یک جبهه ی سرد وحشیانه و شدید که در حال رسیدن به شهر سینسیناتی واقع در اوهایو می باشد، متوجه می شوند که تمام پناهگاه های اضطراری پر شده اند. به علت نزدیک بودن جبهه ی سرد، این گروه که توسط مردی به نام جکسون رهبری می شود تصمیم می گیرند تا در زمان بسته شدن از این کتابخانه ی عمومی بیرون نروند و در انجا پناه بگیرند. همچنان در انجا بمانند. اما در ادامه، حرکتی که در ابتدا به عنوان یک اعتصاب و اشغال به دور از خشونت و همچنین یک نافرمانی مدنی شروع شده بود، به سرعت با پلیس ضد شورش محلی مواجه می شود. در این میان، پلیس ضد شورش نیز به وسیله ی یک مذاکره کننده ی بحران بسیار جدی و یک وکیل منطقه ای زرنگ و دانا که جاه طلبی های سیاسی بزرگی دارد، رهبری می شوند. تمام این ها در حالی است که دو کتابدار این کتابخانه در میان این دو گروه گیر افتاده اند…
داستان درباره یک کارشناس خرید مسکن به نام شیلا (Drew Barrymore) در لس انجلس است که می میرد و دوباره زنده می شود. شیلا پس از زنده شدن متوجه میشود علاقه زیادی به گوشت و خون انسانها پیدا کرده است. حال شوهر او جوئل (Timothy Olyphant) تصمیم دارد در راه تهیه گوشت و خون انسان به همسرش کمک کند...
یک نوآور در امور تکنولوژی نوعی سیستم مرکزی پیشرفته جمع سپار اختراع میکند تا موضوع قتل دخترش را حل و فصل کند که این مساله هم زمان باعث ایجاد تحول بزرگی در حل و فصل جرم و جنایات سان فرانسیسکو میشود…