Tobias Santelmann

هِدویگ که عاشق بازی‌های کامپیوتری است، لباس ابرقهرمانی پدرش را کوچک می‌کند و او را از ابرقهرمان بودن محروم می‌کند. پدر هِدویگ، پسرعموی او را به عنوان قهرمان بعدی انتخاب می‌کند، اما هِدویگ راضی به این موضوع نیست و باید برای اثبات خود کاری کند.

تابستان 1941: هیتلر که گویی هیچ چیز جلودارش نیست، به اتحاد جماهیر شوروی حمله می‌کند. کاروان کشتی‌های باری حامل تجهیزات جنگی، سفری پرخطر را به مورمانسک آغاز می‌کنند. ملوانان عادی در دریای یخی قطب شمال با برتری آلمانی‌ها روبرو می‌شوند و جانشان به خطر می‌افتد.

در بهار سال 2009 دو فرد ماجراجو نروژی به نام هاب جاشوا فرنچ و تیوستولف مولاند متهم به کشتن راننده خود درست قبل از عبور از شرق کنگو شدند...

  Point Break یک فیلم هیجانی ، اکشن است که بوسیله ی اریکسون کور کارگردانی شده است و نویسندگی آن برعهده ی کورت ویمر بوده است . این فیلم یک بازسازی از یک فیلم دیگر در سال ۱۹۹۱ با همین نام است . داستان فیلم در مورد یک ماموز جوان FBI است که نفوذ میکند به یک تیم خبره ی ورزشکار در ورزش های عجیب و سخت . او مظنون است به یک شخص که مغز متفکر این گروه است …

هرکول پسر زئوس، نه انسان است و نه از خدایان. او خانواده اش را از دست می دهد و سال ها رنج و سختی می کشد، و بعد از آن به خدایان پشت می کند و می فهمد تنها با ریختن خون در جنگ می تواند به آرامش برسد،پادشاه برای نابود کردن ظلم در سرزمینش تصمیم می گیرد هرکول  را به قلمروش بیاورد تا اینکه...

 مینا یک مادر جوان مجرد زندگی در اسلو با پسر ۶ ساله او فلیکس است. او پاکستان نروژی با یک رابطه سخت با خانواده اش است. مینا به طور مداوم برای عشق به دنبال و روابط با مردان متفاوت است، با این حال هیچ یک از روابط دار امید به مدت بسیار طولانی است.

داستان درباره ی افسانه ی ثور به نام هیردال 4300 است که گروهی افراد با قایقی از چوب بالسا از اقیانوس آرام میگذرند. این افسانه مربوط به سال 1947 که درگیری هایی بین کلمبیا و آمریکای جنوبی در پلینزی در حال اتفاق است...

وقتی مادر بزرگ می میرد، آنا به عقب برمیگردد و میخواهد زندگی خود را از نو بازسازی کند...

سیگنه، که از مرگ نجات یافته بود تا فرزندی به دنیا آورد ، با دختر کوچکی به نام فریگ آشنا می شودو با کمک او از اردوگاه فرار می کند ....

داستان دو دزد دریایی جوان را به تصویر می‌کشد که در جستجوی برادر گمشده‌ی خود هستند ، اما در این میان با یک خون‌آشام ، یک ملکه‌ی عجیب و یک ارتش از میمون‌های خشمگین روبرو می‌شوند و…

داستان فیلم درباره مردی تنهاست که به تازگی همسرش را از دست داده و محبور می شود به کشوری دیگر سفر کند. او در آنجا این شانس را می باید که خاطرات گذشته را زنده نگه دارد ..

در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟...

وقتی یک افسر پلیس معتاد به تبلت، ورونیکا گرن (الکساندرا راپاپورت)، مادر دو فرزند، پسری مرده (سام هررگارد) را می بیند، سلامت عقل خود را زیر سوال می برد. او به زودی متوجه می شود که این دیدگاه ها در حل جنایات حل نشده بسیار مهم است و مجبور می شود با اکراه بپذیرد که پسر ممکن است یک توهم نباشد. ورونیکا همزمان با بدتر شدن کابوس هایش و رابطه با همسرش توماس (توبیاس سانتلمن) جسدی را در جنگل پیدا می کند. او به تدریج متوجه می‌شود که گذشته‌اش می‌تواند به دستگیری یک قاتل کمک کند.

آدام، ویلیام، هنریک و جپه از بالای آسمان‌خراش شیشه‌ای خود احساس می‌کنند که بر امپراتوری مالی اسلو حکومت می‌کنند. اما این افراد که قبلاً همه چیز را به دست آورده اند، ناامیدانه در تلاش هستند تا...

داستان درباره دو نفر است که به طور مرموزی در اسلو ظاهر می شوند. آنها اولین کسانی هستند که از گذشته به زمان حال پناه می برند. هفت سال بعد جامعه متحول می شود.