یک زن و شوهری بلغاری و ژاپنی در کانادا به عنوان مهاجر زندگی میکنند و قصد دارند برای انجام فرآیند باروری درون رحمی به بلغارستان سفر کنند. در آنجا، آنها در یک حادثهی ناگوار شرکت میکنند که جان یک کودک را میگیرد...
جو دیکون، یکی از معاونان کلانتری شهرستان کرن، برای انجام یک ماموریت کوتاه مدت جمعآوری شواهد به لس آنجلس فرستاده میشود. اما او به جای انجام ماموریتش، درگیر پروندهی یک قاتل سریالی میشود که ساکنان شهر را به وحشت انداخته است.
"بری" در نقش آدمکشی کم درآمد و افسرده می باشد. او که در زندگی اش فردی تنهاست با شک و تردید برای قتل یک بازیگر جاه طلب به لس آنجلس سفر می کند. او وارد یک کلاس بازیگری می شود و سرانجام گروهی از افراد مشتاق را در سالن تئاتر لس آنجلس می بیند. "بری" می خواهد تا زندگی جدیدی به عنوان بازیگر شروع کند اما سوابق جنایی او در گذشته دست از سر او بر نمی دارند. آیا او می تواند بین این دو تعادل برقرار کند...
در دنیایی که به منافع یکسان و همگن بودن جامعه بها داده میشود، مردی در شهر بیکرزفیلد کالیفرنیا جرئت میکند تا به دنبال امیال و آرزوهای خود برود و تبدیل به یک دلقک حرفهای شود! ولی بعد از تلاشی نافرجام در دانشگاه معتبر مخصوص دلقک بازیها و لودگی در شهر پاریس، تنها کاری که پیدا میکند تا انجام دهد اجراهای خیابانی در محلههای بازاری است!داستان حول شخصیت چیپ بستکتز (با بازی گالیفیاناکیس) میگذرد که با وجود تمام موانع، در پی دستیابی به آرزوی خود است.
"والتر اوبراین" یک نابغه کامپیوتر با ضریب هوشی بالاست که توسط واحد امنیت ملی ایالات متحده به کارگرفته میشود تا به همراه اعضای گروه خود این سازمان را در مقابله با تهدیدات پیچیده و خطرناک موجود در دنیای مدرن یاری کند. اما هرچقدر که او و اعضای گروهش در حل مشکلات و تهدیدهای دشوار دنیای فناوری تبحر دارند، در برقراری ارتباط با محیط پیرامون و سایر افراد جامعه دچارمشکل می باشند...
داستان سریال در مورد دو دوست به نام های “اسکار مدیسون” و “فلیکس انگر” می باشد که پس از اخراج از خانه هایشان توسط همسرانشان، حال این دو نفر سعی می کنند با یکدیگر زنندگی بکنند، اما عقاید آنها در خانه داری و روش آنها در زندگی با یکدیگر بسیار متفاوت است…