راننده تاکسی شیفت شب، ادی کارتر، کنار یک زن مرده از خواب بیدار میشود. او که از خوابگردی رنج میبرد، برای یافتن قاتل تحقیق میکند و در این راه، لایههای فاسد زیرین لندن را میکاود، در حالی که میترسد خودش مقصر باشد.
برندن "پدی" فینوکان، خلبانی ایرلندی در جنگ جهانی دوم بود که در 21 سالگی به جوانترین فرمانده بال در نیروی هوایی سلطنتی تبدیل شد و به عنوان یکی از بزرگترین و مشهورترین خلبانان جنگنده این نیرو شناخته میشد.
زنی به نام ارین پس از مرگ غمانگیز پسرش، به دنبال آرامش در یک شهر کوچک است. اما وقتی یک فرقه باستانی او را ربوده و شکنجه میکند، او متوجه میشود که خشم و ارادهاش برای زنده ماندن میتواند از او محافظت کند...
در پایان جنگ جهانی دوم، یک افسر بریتانیایی سرسخت گروهی از کماندوهای متفقین را در آخرین مأموریت غیرممکن برای بیرون کشیدن یک آمریکایی که توسط نازی ها گروگان گرفته شده بود، به داخل خاک دشمن در بایرن هدایت می کند...
یک جوخه نخبه از نیروی دریایی SEAL، در یک ماموریت مخفیانه برای انتقال یک زندانی به خارج از جزیره سیاه سایت سیا هستند ، هنگامی که شورشیان در تلاش برای نجات همان زندانی حمله می کنند، آنها به دام می افتند...
اتان هانت و گروهش بار دیگر مامور میشوند تا ماموریت غیرممکن دیگری یعنی متوقف کردن گروهی حرفه ای و زبده مثل خودشان که قصد نابودی سازمان را دارند، انجام دهند ...
داستان فیلم در ماه های آخر جنگ جهانی دوم رخ می دهد و روایتگر داستان یک گروهبان به نام واردادی و گروه کوچکش است که خود را در عملیاتی مرگبار در پشت خطوط دشمن می بینند بدون اینکه نیروهای کمکی به کمک آنها بیایند و …
گروهی از خلافکاران تازه کار در حال دزدی از یک بانک هستند، و در همین حال چند کارگر مشغول کندن یک قبرستان می باشند که ناگهان جنازه ای، یکی از آن ها را گاز می گیرد و به شکل زنجیره ای تمام کارگران و بعد از آن ها تمام اهالی شهر لندن به زامبی تبدیل می شوند. بانک زن ها از دست پلیس فرار می کنند اما خود را در میان گله ای از زامبی ها محاصره شده میابند...…