جسيکا برنز از بهترين دوستش، برايان، کمک میخواهد تا بتواند درباره آزارهای بيرحمانه دوست سابقش، آوری کلر، يکی از معروف ترين دانش آموزان دبيرستان بروکديل جنوبی، مدارک مستندی جمع آوری کند.
«سِر ادوارد ماترسن» (گرینجر)، بانکدار ثروتمند، «سرهنگ آلن فاکنرِ» با تجربه (برتن) را به همکاری میخواند تا «جولیوس لیمبانی» (نتشونا)، رئیسجمهور یک کشور آفریقائی را از اسارت دیکتاتوری به نام «ژنرال ندوفا» برهاند. «فاکنر» در این مأموریت، «شان فین» (مور)، «رافر جاندرز» (هریس)، همکاران قدیمیاش، «پیتر کوتزی» (کروگر)، اهل آفریقای جنوبی، وجوخهای از سربازان کار کشته مزدور را با خود همراه میکند. عملیات نجات با موفقیت انجام میشود،
یک مرغ دریایی ماهر اما مرغ دریایی جوان بسیار سرکش از قبیله خود بیرون رانده می شود. با این حال، به جای اینکه غمگین یا تنها باشد، تصمیم می گیرد از آزادی تازه یافته اش لذت ببرد و ...
هنگامی که یک مقام دولتی در تونل های لندن ناپدید می شود، پس از چندین گزارش از مفقود شدن افراد در همان مکان، اسکاتلندیارد شروع به جدی گرفتن این موضوع می کند...
هر ساله اداره آتش نشانی "چینکوتاگو" اسب های وحشی جزیره اساتاگ را جمع آوری می کند و سپس افراد تازه کار بی تجربه و بچه های یک ساله را به حراج می گذارد تا حجم جامعه خود را به حداقل رسانده و غربالگری کند...
یک سرباز بازنشسته کنفدراسیون که در ایالتهای شمالی (ینگه دنیا) زندگی میکند، هم با لال شدن پسرش بر اثر شوک و هم با خصومت و نفرت شمالیها مواجه است و در حال دست و پنجه نرم کردن با این شرایط است.
"شین" وارد دعوا و اختلافات بین گله دار بزرگ "رایکر" و تعدادی مهاجر از جمله "استراتز" می شود. "رایکر" به دنبال به دست آوردن زمین های آنها است. وقتی "شین" با یکی از افراد "رایکر" به نام "کریس" درگیر می شود، "رایکر" سعی می کند برای رسیدن به هدف خود "شین" را بخرد ...