دو برادر مک مانوس، کانر و مورفی که برای ۸ سال زندگی آرامی را با پدر در یک مزرعه دامداری در ایرلند می گذراندند، به تحریک عمویشان و به یاد کشیش مورد علاقه شان که توسط نیروهای اوباش کشته شد، برای انتقام قتل کشیش به بوستون باز می گردند و ...
زندانیان یک آسایشگاه روانی تحت آزمایش هایی با استفاده از هوشیاری جمعی و تراشه های کاشته شده با جراحی در تلاش برای ایجاد شهروندانی عالی قرار می گیرند...
وقایع مرگبار زمانی اتفاق میافتند که خیالپردازیهای عاشقانه یک زن جوان از کنترل خارج میشوند. این دختر 23 ساله در یک دنیای عاشقانه ظاهراً بی گناه زندگی می کند، اما در پشت رفتار شیرین او یک شکارچی جنسی بی رحم پنهان شده است...
ویتوی لئونی، پدرخواندهای کهنهکار، به دلیل تغییرات دنیای اطراف و نگرانی از آیندهی خانوادهاش، تصمیم میگیرد تا از دنیای خلافکاری فاصله بگیرد. اما این تصمیم، خانوادهاش را نگران کرده و آنها برای حفظ موقعیت خود، دست به توطئهای میزنند.
در راه بازگشت از پیش روانپزشک بروکلین، "ویک"، دخترش جولی و خواهرش استیسی بنزین کم میآورند. آنها بزرگراه را ترک میکنند تا به دنبال پمپ بنزین بگردند – اما در نهایت در جنوب برانکس سرگردان میشوند. یک باند جوانان تحت رهبری "آیس" سادیستی ماشین آنها را متوقف کرده و شروع به تهدیدشان میکنند. وقتی جولی با وحشت رانندگی میکند و فرار میکند، به یکی از موتورهای آنها آسیب میرساند. "آیس" احساس تحریک شدن میکند و تصمیم میگیرد...