ماجرا درباره یک مشاور کسب و کار به نام کارین بریگز است که در سن 30 سالگی هنوز مجرد است و هیچ عجله ای برای ازدواج ندارد. اون فکر میکند ازدواج باعث از بین رفتن آینده او میشود و ...
کوری پسربچهای است که به تازگی به همراه مادرش به خانه جدیدی نقل مکان کرده است. او با یک دوست "خیالی" که در کمدش زندگی میکند، ارتباط برقرار میکند. هیچکس او را باور نمیکند تا اینکه مردم به شکلی وحشیانه میمیرند و دوست "خیالی" بیش از حد واقعی میشود.
جاناتان و جنیفر هارت برای کمک به حراج خیریه در سانفرانسیسکو به سر می برند. جنیفر یک کمد قدیمی را برای حراج برمی دارد و آن را به جاناتان نشان می دهد. جاناتان به سرعت تصویری را تشخیص می دهد ...
در راه بازگشت از پیش روانپزشک بروکلین، "ویک"، دخترش جولی و خواهرش استیسی بنزین کم میآورند. آنها بزرگراه را ترک میکنند تا به دنبال پمپ بنزین بگردند – اما در نهایت در جنوب برانکس سرگردان میشوند. یک باند جوانان تحت رهبری "آیس" سادیستی ماشین آنها را متوقف کرده و شروع به تهدیدشان میکنند. وقتی جولی با وحشت رانندگی میکند و فرار میکند، به یکی از موتورهای آنها آسیب میرساند. "آیس" احساس تحریک شدن میکند و تصمیم میگیرد...
ماجراجویی جنگ جهانی دوم شامل گروهی از نیروهای متفقین، نازیها، گنجینههای هنری بیارزش در بازار سیاه، مقاومت یونان، یک صومعه یونانی و یک پایگاه موشکی مخفی آلمان...
در طول یک بازی، یک پلیس لس آنجلس، دکتری را که احتمالاً اسلحه کشیده است، می کشد، اما تحقیقات پزشکی قانونی هیچ اسلحه ای پیدا نمی کند، و پلیس را مجبور می کند که برای پاک کردن نامش به دنبال آن بگردد...
گروهی از مسافران مختلف در یک کاسکه به سمت شاین در حرکت هستند. آن ها باید زنده ماندن در این سفر دشوار و مقابله با حمله های سرخ پوستان با یکدیگر همکاری کنند...
هنگامی که نامزد سالخورده خانم ترفویل از آمریکا برای ادای احترام به خانه او می آید، توسط یک متعصب مذهبی در زیرزمین حبس می شود که معتقد است او باید مجازات و شکنجه شود...
دامدار ثروتمند جورج واشنگتن . مکلینتاک از قدرت و نفوذ خود در قلمرو برای حفظ صلح بین کشاورزان، دامداران، غارتکنندگان زمین، هندیها و مقامات دولتی فاسد استفاده میکند...
مردی با صدایی عجیب قصد دارد به بانکی که "کلی شروود" در آن کار می کند دستبرد بزند. کلی به شدت از این موضوع وحشت زده می شود. مرد او را تهدید می کند که اگر به پلیس حرفی بزند، خواهر نوجوانش "توبی" را می کُشد...
این مجموعه دربارۀ فضانوردی به نام استیو آستین (با بازی لی میجرز) است که در یکی از مأموریتها سقوط میکند و به کما میرود و دستها و پاهای او بهشدت آسیب میبینند، طوری که تقریباً از بین میروند. دانشمندان، طی یک عمل جراحی سرّی، دستها و پاهای او را با اعضای مصنوعی (مکانیکی) عوض کرده و حتی یکی از چشمهایش را بهصورت مصنوعی کار میگذارند. بدین ترتیب “استیو” دارای قدرت فوقالعادۀ فراانسانی میشود…