آکیو که در زندگی شخصی و شغلی خود با چالشهایی روبرو است، برای دیدار مادرش به توکیو میرود. او در آنجا با مادری شاداب و عاشقپیشه روبرو میشود که چهرهای جدید از او را به نمایش میگذارد. آکیو در تعامل با مادرش و همسایهای مهربان، به تدریج چیزهایی را در مورد خود و مادرش کشف میکند که قبلاً به آنها توجه نکرده بود.
برای اولین بار، یوتا - محبوب ترین خواننده جهان - در یک کنسرت زنده خود را به جهانیان نشان می دهد. صدایی که تمام دنیا منتظرش بودند در آستانه طنین انداز شدن است...
در پی اتفاقات فصل سوم سایکو-پاس، بازرس ایگناتوف با سازمانی به نام بیفروز آشنا میشود. بازرس ارشد آسوزا، حملهای به برج اداره امنیت عمومی را رهبری میکند.
گروه کازوما با نامهای از یونیون مواجه میشوند که از آنها درخواست میکند به روستای قبیله شیطانهای سرخ بروند. این روستا با تهدیدی روبرو است که ممکن است به نابودی آن منجر شود.
بعد از حادثه ای که با هیت اسلو رخ داد، وجود یک سازمان ضد تروریستی ژاپنی-آمریکایی به نام CIRS اکنون به طور عمومی شناخته شده است. CIRS از ابتدا بازسازی شده و ویژگی های پنهان تر آن به یک آژانس جدید به نام SORD (عملیات اجتماعی، تحقیق و توسعه) منتقل شده است. هدف اصلی SORD آموزش نسل جدید جاسوسان برای محافظت از کشور در برابر تهدیدات آینده است. برای رسیدن به این هدف، سازمان در سراسر کشور مدارس زیادی را ساخته است. مدرسه میهاما گاکوئن که به دلیل بسته شدن ناگهانی تعطیل شده بود، تبدیل به یک مدرسه آموزش تخصصی شده است. به همین دلیل، این آکادمی جدید میهاما گروه های مختلف دانش آموزان را که هر روز برای بهبود مهارت های خود تلاش می کنند، جمع می کند. این دانش آموزان با فرو رفتن در ماموریت های مختلف خارج از دادگاه برای منافع کشور، امنیت خود را در معرض خطر قرار میدهند.
پس از حوادثی که با هیت اسلو رخ داد، وجود سازمان ضد تروریستی آمریکایی-ژاپنی به نام CIRS اکنون در معرض دید عموم قرار گرفته است. CIRS از صفر بازسازی شده و ویژگی های پنهان تر آن به یک آژانس جدید به نام SORD (عملیات اجتماعی، تحقیق و توسعه) منتقل شده است. هدف اصلی SORD آموزش نسل جدید جاسوسان برای محافظت از کشور در برابر تهدیدات آینده است. برای رسیدن به این هدف، سازمان در سراسر کشور مدارس زیادی را ساخته است. آکادمی میهاما که پس از بسته شدن ناگهانی به حال خود رها شده بود، تبدیل به یک مدرسه آموزش تخصصی شده است. به همین دلیل، این آکادمی جدید میهاما گروه های مختلف دانش آموزان را که هر روز برای بهبود مهارت های خود تلاش می کنند، جمع می کند. این دانش آموزان با فرو رفتن در ماموریت های مختلف خارج از دادگاه برای منافع کشور، امنیت خود را در معرض خطر قرار میدهند.
درباره ی یک سرباز زن جوان به نام دیونان و شریک سایبورگ او هست که پس زنده ماندن از جنگ جهانی سوم آخرالزمانی نیویورک در جستجوی امید آینده ی بشریت هستن...
فیلم انیمهای به نام اینوکامی است که پس از سریال تلويزيونی آن ساخته شده است. در سال ۲۰۰۷، قانون مجازات برای كسانی را که ظاهرشان عجیب و غریب است اجرا میشود. شهر توسط گروهی از افرادی که لباسهای محافظ به تن دارند محاصره میشود و آنها شروع به دستگیری هر کسی که شبیه یک منحرف جنسی باشد میکنند. تعجب ندارد که استاد اینوکامی کیتا و اینوکامی یوکو به عنوان منحرف درجه یک تحت تعقیب هستند.
ایزوکو "دکو" میدوریا و دانش آموزان همراهش در کلاس 1-اِی از دبیرستان قهرمانانه یو اِی انتخاب شدن تا در یک برنامه امنیتی در جزیره نابو شرکت داشته باشن. برای کسب تجربه بیشتر و تقویت کردن مهارت هاشون، قهرمانان با خدمات کوچک و کمک به مردم در امور روزمره شروع به فعالیت میکنن.
داستان نوجوانی به اسم Teito است که اتفاقات وحشتناکی برایش رخ داده و او دچار فراموشی شده است . Teito که به فراموشی دچار است اغلب رویاهای ترسناکی می بیند . شروع داستان انیمیشن سریالی ۰۷Ghost شبح ۰۷ تقریبا از شب قبل از امتحانات فارغ التحصیلی Teito می باشد ، او و تنها دوستش ، Mikage ، با هم قرار می گذارند تا هیچ وقت همدیگرو رها نکنند و همیشه با هم باشند . در ادامه انیمیشن سریالی در روز بعد موقعی که مردم داشتن در مورد Teito صحبت می کردن ، ناگهان صدای آشنایی به گوشش رسید و او را به سمت خودش کشید . صدا برای او خیلی آشنا بود ، بعد گذشت مدتی زمان کوتاهی ناگهان متوجه چیز عجیبی می شود ، این صدا را کاملا می شناسد و قبلا شنیده است . آری این همان صدایی بود که در کابوسهای شبانه و وحشتناک او ، اقدام به کشتن مرد رویاهایش ، یعنی پدر او ، کرده است . اما این صدا آشنا مال چه کسی است ؟ تیتو به دنبال صدا می رود او متوجه می شود که این صدا متعلق به رئیس ستاد Ayanami ، که نامش Zaiphon است ، می باشد . او تصمیم می گیرد که به آنها حمله کند و انتقام پدرش را بگیرد ولی متاسفانه به دست یکی از نیروهای زیر دست Zaiphon اسیر می شود به زندان فرستاده می شود . دوست او ، Mikage ، که می بیند از اسیر شدن او باخبر می شود ، برای نجات او اقدام می کند و با مقابله با نیروهای Ayanami موفق می شود تا او را از زندان فراری دهد ، ولی در نهایت دوباره به محاصره این نیرو ها در می آیند و تیتو برای فرار دوست خود را به ظاهر گروگان می گیرد.