در منطقه دلانگیز بورگوندی، زنی بازنشسته به نام میشل با شوق فراوان منتظر دیدار نوه عزیزش، لوکاس بود. اما به دلیل یک اشتباه ساده، تمام برنامههای او نقش بر آب شد. در همین حال، خبر آزادی پسر دوست صمیمیاش ماریکلود، روحیه جدیدی در او دمید و به زندگیاش هدف تازهای بخشید.
مادلین وردیه، بازیگری بی پول متهم به قتل یک تهیه کننده معروف است. او با کمک بهترین دوستش ثابت می کند که برای دفاع از خود تبرئه می شود. بعدها زندگی با شکوه و موفقیت آغاز می شود، تا زمانی که حقیقت آشکار شود...
پیتر فون کانت، کارگردان موفق و مشهور، با دستیارش کارل زندگی می کند که دوست دارد با او بدرفتاری کند و او را تحقیر کند. او از طریق بازیگر بزرگ سیدونی با امیر، جوانی خوش تیپ و متواضع آشنا می شود و عاشق او می شود...
کلوئه، یک زن جوان شکننده، عاشق روانکاو خود، پل می شود. چند ماه بعد او با پل نقل مکان می کند، اما به زودی متوجه می شود که معشوق او بخشی از هویتش را پنهان می کند...
پس از دوران جنگ جهانی اول، یک جوان آلمانی که در سوگ فوت نامزدش بود، در فرانسه با یک مرد عجیب و مرموز فرانسوی اشنا میشود که به مزار نامزد او سر میزند و برایش گل میذارد و ...
تصویری از یک دختر ۱۷ ساله، در ۴ فصل و ۴ آهنگ. دختری جوان و زیبا که در مسافرتی همراه با خوانواده خود بکارت خود را از دست میدهد بعد از برگشت به خانه او شروع به فروش خود به مردان میکند در این ماجرا او با مردی به نام جان آشنا میشود که با او به خوبی رفتار میکند و…
یک پسر شانزده ساله خود را به خانه یک دانشجوی دیگر از کلاس ادبیات خود insinuates و در مورد آن در مقالات برای معلم فرانسوی خود را می نویسد. در مواجهه با این استعداد و …
وقتی همسر “سوزانه پویول” توسط کارمندانش به گروگان گرفته می شود، او کنترل تجارت خانوادگی را به عهده گرفته و ثابت می کند رهبری بی نظیر است. اما با از راه رسیدن معشوق سابقش، پیچیدگی وارد زندگی شخصی و حرفه ای او می شود...
«سارا مورتن» (رامپلينگ) زن نويسنده ي انگليسي داستان هاي جنايي - با شخصيتي سرد و خشک - براي نوشتن کتاب جديدي به محيطي ظاهرا دنج و آرام در فرانسه مي رود و مشکلات غير قابل پيش بيني، نگاهش به دنيا را تغيير مي دهد...
صبحی در حومه یکی از شهرهای فرانسه سال ۱۹۵۰، در کاخی دور افتاده، یک خانواده قرار است برای جشن دور هم جمع شوند. اما جشنی در کار نخواهد بود، زیرا مرد خانواده به قتل رسیده است، و بدون شک قاتل یکی از هشت زنی است که به او نزدیکتر بوده اند…
"ماری" پروفسور ادبیات انگلیسی در دانشگاه پاریس است.او 25 سال است به "جین" ازدواج کرده و با خوشبختی زندگی می کند.در تعطیلات تابستانی که آنها به سواحل جنوب فرانسه رفته اند "جین" برای شنا عازم دریا می شود اما دیگر بازنمی گردد.بدون داشتن هیچ سرنخی از جسد و مرگ او "ماری" طوری رفتار می کند که به نظر می رسد همسرش هنوز زنده است...