ناتالی ، سرآشپز معروف، پس از مرگ خواهر دوقلویش ، سرپرستی خواهرزاده آشفتهاش سابرینا را بر عهده میگیرد. سابرینابه اقامتگاه تاریخی مادرش که اکنون بازسازی شده نقل مکان میکند، اما سر و صداهای عجیب و غریب او را بیقرار میکند...
رویای تشکیل خانواده برای زوجی جوان با هجوم پارانوئیا و موجودی شیطانی به کابوسی وحشتناک تبدیل میشود. آنها برای زنده ماندن در این نبرد نفسگیر تلاش میکنند.
شرکتی بنام ریپو برای فروش اعضای بدن انسان ها با آنها قرار داد بسته و در زمان موعد آنها باید به قراردادشان عمل کنند. شخصی قلب خود را قرارداد بسته اما منصرف می شود و شرکت قصد دارد توسط شکارچیانش او را مجبور به اهدای قلبش کند …
رکس، برترین ستاره سگ هالیوود، گم می شود و در یک آتش نشانی کهنه پذیرفته می شود. او با یک بچه جوان یک تیم می شود تا ایستگاه را دوباره روی پای خود نگه دارد ...
سالها قبل گروه"زینت"گروهی بودهاند متشکل از تعدادی جوان با نیروهای فوق العاده که با گروهای تبهکار و خلافکاران میجنگیدهاند. این گروه به رهبری کاپیتان "زوم" و برادرش "کنکاشن" فعالیت میکرده و جانهای زیادی را نجات دادهاند تا اینکه قرار میشود با استفاده از اشعه گاما 130 نیروی افراد این گروه افزایش یابد، اما اشعه گاما "کنکاشن "را تبدیل به یک تبهکار میکند و ...
داستان یک خانواده در تلاش برای برای زنده ماندن در جهان وحشت زده از گونه های باستانی و مرگبار است که چندین دهه در تاریکی زمین در یک غار زیرزمینی گسترده پرورش یافته اند، و تنها با شنوایی حساس خود، طعمه را شکار می کنند و همهی مردم برای دوری از این موجودات و زنده ماندن، مجبور هستند که صدایی ایجاد نکنند، صحبت نکنند و آنقدر آهسته جابجا شوند که این موجودات متوجه حضورشان نشوند و...
دو برادر که با هم در جر و بحث هستند، به شهر مادری خود کاوندیش، کانادا بازمیگردند تا با پدرشان دوباره ملاقات کنند، اما چیزهای عجیب و غریبی در شهر رخ میدهد.
چهار زن با عشق، مشاغل و خانواده شان درگیر هستند. آنها از دوستانشان حمایت می کنند و سعی می کنند یکدیگر را قضاوت نکنند زیرا که ممکن است به خاطر یک بحران هویت، یک فرصت شغلی بزرگ، افسردگی پس از زایمان و یا یک بارداری ناخواسته باشد. آنها با خوب و بد این موضوعات درگیر هستند ...
وین (Wayne)، یه جوون ۱۶ ساله با قلب طلایی، با دوستش دل (Del) از بوستون با موتور راهی فلوریدا میشه. هدفش اینه که ماشین ترانسام ۷۹ باحالی که از پدرش دزدیده شده رو پس بگیره.