ایو قرار بود چند ماه را به خاطر شغل همسرش در یک جزیره استوایی بگذراند. سالها بعد، وقتی نتوانستند خانوادهای که آرزویش را داشتند، تشکیل دهند، زندگیشان وارد مرحله جدید و عجیبی شد.
خانواده ای با دوستان دیرینه و دو فرزند خردسال خود به سفر آخر هفته می روند، اما وقتی بچه ها پس از ناپدید شدن یک شبه در جنگل، رفتار عجیبی از خود نشان می دهند، به چیزی فوق طبیعی مشکوک می شوند...
رویای تشکیل خانواده برای زوجی جوان با هجوم پارانوئیا و موجودی شیطانی به کابوسی وحشتناک تبدیل میشود. آنها برای زنده ماندن در این نبرد نفسگیر تلاش میکنند.
"الوییز" (آنا کندریک) قبلاً خدمتکار مجالس بوده و پس از بروز یک اتفاق ناخوشایند تصمیم میگیرد این کار را رها کند. او با وجود اعتماد به نفس کمی که برایش باقی مانده، مصمم است هرجور شده در مراسم عروسی دوست قدیمی اش شرکت کند. در آنجا "الوییز" به طور تصادفی با 5 غریبه بر سر میز 19 همنشین می شود و...
یک کارمند ساده اداری دوباره این فرصت را به دست می آورد که به عشق دوران دبیرستانی برسد، یک کشتی گیر حرفه ای زنان که بعد از 10 سال دوری از میادین ورزشی ، دوباره بازگشته است …
در سال ۱۹۳۰ مرد جوانی به نام “جسی اوونز” اولین نفر از خانواده اش است که موفق می شود به دانشگاه برود. او به ایالت اوهایو سفر می کند و زیر نظر مربی دو و میدانی خود لری اسنایدر آموزش می بیند. دونده سیاه پوست آفریقایی با سرعت و پتانسیلی که دارد در کارش موفق می شود و افراد مرتبط با المپیک را تحت تاثیر قرار می دهد. با این حال اوونز به دلیل مسائل زندگی اش و همچنین بحث نژاد پرستی که در آن زمان بسیار رواج داشت، برای شرکت در المپیک ۱۹۳۶ که قرار بود در آلمان برگزار شود، دچار مشکل می شود، اما با این حال دست از تلاش برنمی دارد تا اینکه...
داستان فیلم درباره دختری به نام آدالین که در قرن بیستم زندگی میکند اما به واسطه یک تصادف در سال 1937 تبدیل به دختری فناناپذیر می گردد که هرگز پیر نمی شود. آدالین که سالها با این راز زندگی کرده، هرگز خودش را به مردی وابسته نکرده چراکه جاوادانگی اش از دست می رود اما با ورود مرد سخاوتمندی به نام الیس ، در دل او طوفانی به پا می شود و تصمیم میگیرد تا برای بدست آوردن فرصت تجربه کردن عشق در کنار او، جاودانگی اش را فدا کند اما....
دو برادر دوقلو پس از اینکه به دنیا می آیند از یکدیگر جدا می شوند. یکی از آنان سالها بعد تبدیل به یک خواننده ی افسانه ای می شود و دیگری نیز در راه رسیدن به موسیقی تلاش می کند، اما...
یک نماینده امور مصرفکننده که در آپارتمانش کار میکند، تصمیم میگیرد یک روز هوک بازی کند و وقت خود را صرف تماس با افراد تصادفی میکند و به دنبال ارتباطات جدید میگردد.
زمانی که تمامی راههای غیر معمولش به شکست منجر میشود، استراتژیستی سیاسی مجبور میشود تا بر روی یک مشتری جدید قمار کرده تا ثابت کند برخی اوقات نبردهای کثیف باید پاک انجام شوند...
«چارلی» مرد جوانی است که به تازگی برادر خود را از دست داده و در رنج و ناراحتی به سر می برد، تا اینکه در همان قبرستانی که برادرش دفن شده به عنوان نگهبان شغلی پیدا میکند. او هر روز روح برادرش را می بیند، اما زمانی میرسد که او باید بین دختری که عاشقش است، و برادرش یکی را انتخاب کند...
یک هنرمند جدا شده پس از اینکه یک رقیب به زندگی او وارد می شود، عشق، خیانت و از دست دادن را تجربه می کند. او که با دلشکستگی و مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند، مجبور می شود یک تغییر 180 درجه ای در جبهه شغلی ایجاد کند...
زوجی به خاطر مشکلاتی مربوط به سلامتی پسرشان به خانه ای ویکتوریایی در شمال کانکتیکات نقل مکان می کنند، اما به زودی مجبور می شوند با گذشته پرآشوب این خانه و نیروهای فراطبیعی ساکن در آن روبرو شوند ...
وایولا دختری علاقهمند به فوتبال است، اما نمی تواند در تیم فوتبال دختران بطور حرفهای بازی کند. بعد از اینکه برادر دوقلویش «سباستین» برای چند هفته به لندن میرود، او تصمیم می گیرد خودش را بعنوان یک پسر جا بزند و به مدرسه جدید سباستین برود. طولی نمی کشد که او عاشق یکی از هم تیمیهایش بنام «دوک» می شود و خیلی زود می فهمد که تنها کسی نیست که عاشق دوک است.
سریال روایت «مایک» جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ای برای گرفتن یک شغل می بیند، آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا «هاروی اسپکتر». با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ خارق العاده خود هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند اما...