کشیش محبوبی تلاش می کند تا به "گله" خود خدمت کند و کلیسای 100 ساله اش را نجات دهد. در فداکاری و میل خود برای انجام این کار، او از مرزهایی که نباید عبور کرد، عبور می کند.
لارنس باید با تغییرات عمده در مدت زمان کوتاهی کنار بیاید. یک اقامتگاه جدید "پدرخوانده" و موارد دیگر. درست مانند بسیاری از پسران جوان، او برای صحبت کردن با دختران مشکل دارد. با این حال این سخت ترین چیزی نیست که او با آن دست و پنجه نرم می کند...
مایک کریستین یک مرد متاهل خوشبخت است. او با معشوقه ی دوران دبیرستانش، الکس، روبرو می شود. به نظر می رسد بعد از گذشت تمام این سال ها هنوز هم احساس عاشقانه ای میان آن ها وجود دارد. مایک فکر می کند که الکس معشوقه ای واقعی برای تمام دوران زندگی اش می باشد اما او یک مشکل بزرگ دارد. او قراردادی را امضا کرده است و همسرش به او اجازه نمی دهد که از این ازدواج فرار کند...
یک نماینده امور مصرفکننده که در آپارتمانش کار میکند، تصمیم میگیرد یک روز هوک بازی کند و وقت خود را صرف تماس با افراد تصادفی میکند و به دنبال ارتباطات جدید میگردد.
داستان دو کودک با نامهای اندی (اما رابرتز) و بروس (جک تی استین) است که بطور مخفیانه و در یک خانه متروک اقدام به نگهداری از ۹ سگ ولگرد می کنند ، پس از مدتی و با کمک دو تا ازدوستانشون این خانه متروک به هتلی مجهز برای سگها تبدیل می شود...
الکس «هیچ»، نوعی دلال ازدواج است و به مردها در مورد برقراری رابطه با زن های رؤیایی شان، مشورت می دهد. تا این که خودش علاقه مند دختر روزنامه نگاری به نام «سارا ملاس» می شود و به این ترتیب روش هایش محک خواهد خورد...
"اوا" یک زن بسیار مقید است و همیشه در روابط خواهرانش رو همسرانشان پا میان می گذارد و آنها را آشتی می دهد. حال نوبت به خود "اوا" رسیده که سر و سامان بگیرد و...
“ایرل” (مارتین لارنس) و “هنک” (استیو زن) در یک چیز با هم تشابه دارند، هردو طرد شده ی اداره ی پلیس لوس آنجلس هستند! یکی خنگ و دیگری عصبانی. اخراج این دو همکار در یک اتفاق باورنکردنی، ناگهان منجر به کشف بزرگترین باند قاچاق در آمریکا می شود و حال این دو مامور بدشانس ناخواسته درگیر این ماجرا می شوند و …
پس از پیشگویی های یک عارف (مایا آنجلو)، کلانتر (دین کین) یک شهر روستایی جورجیا در سال 1949 پرونده قتلی را که احتمالاً انگیزه های نژادی داشته است، دوباره باز می کند...
لی پلنتی ، یک نویسنده در حال ورشکستگی است و هاویلند که دوست اوست ، زنی بسیار زیبا و ثروتمند است . وقتی که هاویلند او را برای شب کریسمس به خانهاش دعوت میکند ، علاقهای بین آنها شکل میگیرد و ...
این داستان درباره یک کشاورز ارگانیک است که شاهد منفجر شدن یک گاو به خاطر خوردن دانه های حاوی نفت می شود و تصمیم می گیرد تا از روش های نامناسب و خطرناک کشاورزی در آمریکا پرده برداری کند.