آوا، زن جوانی که در حرفه بانکداری فعالیت میکند، با رها شدن توسط همسرش از هم پاشیده میشود. او مصمم است تا زمانی که سرنوشت مداخله کند و حقایق شوم پشت پرده را فاش کند، به مبارزه ادامه دهد؛ حقایقی که زمانی مسیر رسیدن آوا به عشق واقعی را نابود کرده بودند.
کیشیا کول که در سنین جوانی به فرزندی پذیرفته شده است، دوران کودکی سختی را پشت سر می گذارد تا رویای خود را برای خواننده شدن دنبال کند. وقتی ستاره او شروع به درخشش می کند ، کیشیا دوباره با دو خواهرش متحد می شود ...
در تعطیلات، لیدل ها چیزهای زیادی برای شادی دارند! ژاکی لیدل و همسرش تایلر در حال آماده شدن برای تولد اولین نوزاد خود هستند. با گسترش خانوادهشان به روشهایی که هرگز نمیتوانستند انتظارش را داشته باشند، لیدلز به سمت یک کریسمس دیوانهوار پر از آشفتگی شاد و عشق و خنده فراوان کشیده می شود ...
پدر و مادر روانشناس سی و چهار ساله ریچارد کلیتون (ران لیوینگستون) برای او فاش میکنند که وی فرزندخوانده آنها است. سپس والدین او با علم بیولوژیک مشخص میشود و معلوم میشود والدین وی، فرانک (دنی دویتو) و آگنس منور (کتی بیتس) یک خانواده طبقه پایین هستند. آنها او را به خانه میبرند و باعث ایجاد هرج و مرج در زندگی عادی او میشوند...
«کنی کارتر» (جکسن) اعضای تیم بسکت بال دبیرستان ریچموند کالیفرنیا را طوری رهبری می کند که قهرمانی ایالتی در دو قدمی شان قرار می گیرد. اما هنگامی که «کارتر» متوجه می شود نمرات درسی بچه ها پایین است، تصمیم می گیرد در استادیوم را بر روی آنان ببندد و در عوض آنان را تا نمرات شان بهتر نشده، در کتابخانه نگه دارد و …
پس از پیشگویی های یک عارف (مایا آنجلو)، کلانتر (دین کین) یک شهر روستایی جورجیا در سال 1949 پرونده قتلی را که احتمالاً انگیزه های نژادی داشته است، دوباره باز می کند...
داستان فیلم درباره ی “روبین هریکن کارتر”است. او یک ورزشکار افریقایی-امریکایی است که در برابر مشکلاتش برای تبدیل شدن به یک بوکسر در رده ی سبک وزن ها به مبارزه برخاست. اما رویا هایش با متهم شدن وی به قتل های سه گانه و محکومیت به زندگی سه گانه ی طبیعی خاموش شدند. با وجود تبدیل شدنش به عنوان یک ستاره و لجاجت و تلاشش برای اثبات بی گناهی اش از طریق نوشتن شرح زندگانی اش, سال ها تلاش بی ثمر او را دلسرد رها کردند. ولی وقتی که مربیانش با خواندن کتاب زندگی اش متقاعد شدن که حرفش را قبول کنند که میتوانستد با اعلام بی گناهی وی تبرئه اش کنند, اوضاع عوض شد و …
خانواده "باتیست" توسط "دکتر لویس" جذاب اداره می شود. با اینکه او با "رز" زیبا ازدواج کرده است، اما نقطه ضعفی در برابر بیماران جذاب دارد. شبی او با "متی مرکس" متاهل و زیبا قرار می گذارد اما نمی داند که دختر کوچک او "ایو" آنها را مشاهده می کند و...
تراویس بیکل جوانی است که دچار بیخوابی است به همین دلیل تصمیم میگیرد تا شبها به عنوان راننده تاکسی در خیابانهای نیویورک مشغول به کار شود. اما شبهای نیویورک مکان خوشایندی برای گذراندن زمان نیست، چرا که خیابان مملو است از بدکارهها، معتادین و انواع انسانهای رنگینپوستی که به خاطر تعلق داشتن به طبقات پایین جامعه راهی جز توسل به بزهکاری ندارند. در این میان تراویس با دختری آشنا میشود که در یک آژانس خصوصی کار میکند اما به دلیل منزوی بودن تراویس رابطهشان راه به جایی نمیبرد. تراویس تصمیم نهایی را میگیرد و عزم خود را جزم میکند تا مانند باران خیابانهای نیویورک را از فساد و آلودگی بشوید...
داستان در مورد زنی است که برای نجات جامعهاش از چنگ سیاستمداران فاسد، همسایههایش را متحد میکند. این سیاستمداران با استفاده از یک کاندیدای سادهلوح، به دنبال منافع شخصی خود هستند.
پدر آلن از دانستن اینکه او از یک خانواده متولد شده است شوکه شد. این دو با برادر تازه پیدا شده خود سفری خنده دار را آغاز می کنند تا با خواهر و برادران خود متحد شوند...
دو زن با زندگی متضاد به هم متصل می شوند. یکی پس از اینکه مادرش او را مجبور به خروج می کند برای زنده ماندن می جنگد در حالی که دیگری یک شرکت مرفه را اداره می کند.
مادر مجرد ، که همه چیز را به خطر می اندازد و خانواده خود را به یک تاکستان منتقل می کند با این امید که خط مراقبت از موهای طبیعی خود را با نفوذ به نخبگان آمریکایی آفریقایی تبار به سطح بعدی برساند.