یک مدیر اجرایی نیویورکی در راه مهمترین جلسهٔ کاریاش، مجبور میشود با مادر نامزد سابقش همسفر شود و در این میان، متوجه یک راز بزرگ پنهان در زندگی مادر میگردد.
هنگامی که اشلی و دختر جوانش سارا در یک کار جنایی که زندگی آنها را به خطر می اندازد گرفتار می شوند، او به پدری که از او دور شده است مت، که در حال حاضر زندگی یک ادم بازنشسته در ساحلی در جزایر کیمن را می گذراند، روی می آورد...
ناتالی پس از اینکه شوهرش او را به خاطر خانواده ای که در بیرون دارد ترک می کند، به جمع آوری تکه های زندگی خود متوسل می شود. او عاشق دارل می شود، اما ...
وقتی برندان کینگ هجده ساله تلاش می کند تا زندگی خلافکاریِ آشفته ی خود را پشت سر بگذارد و ترک کند، گذشته اش ادامه می دهد به تهدید کردن ایمان جدیدش، خانواده اش و آینده اش …
یک نیویورکی ثروتمند با تصمیم به ترک شوهر خیانتکارش دست و پنجه نرم می کند، زیرا او و دوستانش متوجه می شوند که زنان واقعاً می توانند همه چیز را داشته باشند...
داستانی که نشان میدهد یک زن در تلاش است تا تعادل را پیدا کند، در حالی که با اعتیاد مخفی خود مبارزه میکند و در تلاش است تا خانوادهاش را نجات دهد و خود را پیدا کند...
مادئا یک مادربزرگ پرمشغله با مسئولیت های زیادی است. او باید از نیکی مراقبت کند و همچنین یک گردهمایی خانوادگی برگزار کند. آیا او می تواند از پس اتحاد مجدد برآید؟..
«جکي» (ساراندون) سرپرستي دو بچه اش را به عهده دارد. شوهر سابقش، «لوک» (هريس) که يکشنبه ها بچه ها را پيش خودش مي برد، با زني به نام «ايزابل»(رابرتس)، عکاس درجه يک مد زندگي مي کند؛ اما از آن جايي که «لوک» هميشه به دلايل کاري ناچار به سفر کردن است، زحمت آماده کردن بچه ها براي رفتن به مدرسه (وقتي خانه ي پدرشان هستند) به عهده ي «ايزابل» مي افتد و او هم زني نيست که اين کار را بلد باشد. زندگي به همين منوال مي گذرد تا اين که «جکي» متوجه مي شود به سرطان مبتلا شده است...
گروهی متشکل از پزشکان و پرستاران کمبودجه و در عین حال اختصاصدادهشده، مراقبت از بیماران - و از یکدیگر - را انجام میدهند، در حالی که همه آنها را در بیمارستانی در اورگان نگه میدارند.
گروهی از دانشجویان جاه طلب و باهوش رشته حقوق به همراه یکی از اساتید که وکیل مدافع پرونده های جنایی است درگیر یک ماجرای قتل میشوند که به طور کلی مسیر زندگی آنها را عوض میکند…
در سریال جدید و زیبای Mistresses «ساوی» زنی موفق در حرفه شغلی خودش، که در حال مخالفت با شریک حقوقیش و قصد شروع یه زندگی با شوهرش هری رو داره، و خواهر هوس باز و دارای روحیه آزادش هیچی بیشتر از این نمیتونه باشه: مجرد، همیشه دنبال دوستیابی و پارتی و خوشگذرونی و متکی به خواهر، دوست صمیمی مشترکشون «ایپریل» تازه طلاق گرفته و مادر دو بچه ست، و میخواد بعد این تراژدی زندگیشُ رو بازسازی کنه و شروعی دوباره و حرکتی به جلو داشته باشه، با حمایت و راهنمائی نزدیک ترین دوستاش ، و دوستشون «کارن» یه تروپیست موفق که دوباره با دوستاش ارتباط برقرار میکنه وقتی یه رابطه پیچیده بیش از حد عمیق با یکی از بیماراش شروع میکنه…
در حادثه ای همزمان در تمام دنیا، مردمان زمین برای 137 ثانیه بیهوش می شوند. این حادثه علاوه بر خسارت مادی، چیز دیگری را هم به همراه دارد، همه لحظاتی از 6 ماه آینده خود را می بینند...