فیلم داستان خواهران بِنت روایت می کند، گروهی متشکل از 5 بانو که در قرن نوزدهم و در انگلستان زندگی می کنند. مادر این دختران علاقه مند است تا دخترانش با مردان ثروتمند ازدواج کنند، اما پدرشان برعکس مادر، آنها را طوری تربیت کرده که به مبارزه با زامبی ها بروند و زامبی کشی به راه بیندازند، چراکه اخیرا ویروس خطرناکی پخش شده که ملت را تبدیل به زامبی می کند. بزودی سر و کله گروهی از مردان عاشق پیشه و از جمله اقای دارسی پیدا می شود که توانایی های الیزابت و غرورش را تحسین می کند. اما اینبار به جای مباحث عاشقانه، آنها باید در مقابل جماعت زامبی نیز قد علم کنند و...
«چارلی» مرد جوانی است که به تازگی برادر خود را از دست داده و در رنج و ناراحتی به سر می برد، تا اینکه در همان قبرستانی که برادرش دفن شده به عنوان نگهبان شغلی پیدا میکند. او هر روز روح برادرش را می بیند، اما زمانی میرسد که او باید بین دختری که عاشقش است، و برادرش یکی را انتخاب کند...
پدر 37 ساله ای که زندگی برایش آنطور که دوست می داشته پیش نرفته است و آرزوی بازگشت به دوران جوانی را دارد ، یک شب هنگام نجات یک پیرمرد به طور اتفاقی از پل پرتاب می شود و در صبح همان روز خود را پسری 17 ساله می بیندکه دوباره به دبیرستان باز گشته است ، او که نمی توانست با دختر خود رابطه صحیحی برقرار کند ، اکنون به همان دبیرستانی که دخترش تحصیل می کند می رود و ...
دو آدم کش به نام هاي «وينسنت» (تراولتا) و «جولز» (جکسن) از طرف «مارسلوس والاس» (رامس) مأموريت مي يابند تا چمداني را که دزيده شده، از سارقان پس بگيرند و در جريان اين عمليات به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کنند. «وينسنت» مأمور مي شود تا «ميا» (تورمن)، همسر «والاس» را به گردش ببرد، اما «ميا» بر اثر استفاده ي بيش از حد مواد مخدر، به حال اغما مي افتد و «وينسنت» با تلاش فراوان او را نجات مي دهد...