وقتی که دکتر مایک به همراه سالی ، برای دریافت مدرک فارغ التحصیلی به بوستون سفر می کنند ، آن ها در آن جا مادر دکتر مایک را در حالت بیماری ناعلاحی می بینید و ...
«ادوارد لوییس» (گیر)، سرمایه دار نیویورکی، به خیابان گردی به نام «ویوین وارد» (رابرتس) پیشنهاد می کند که در ازای دریافت پول به عنوان راهنما و هم راه، چند وقتی را در اختیار او باشد …
"نانت کارتر" وارثی ثروتمند با عموی خود شرط می کند به مدت 48 ساعت به همه چیز نه بگوید.اگر او برنده شود می تواند پول را در یک نمایش سرمایه گذاری کند اما مشکل اینجاست که او نمی داند عمویش از بازار بورس کنار گذاشته شده...
ریانون سارق بدنام کالسکه می باشد. او به صورت اتفاقی جان کلانتر را نجات داده و به مقام معاون کلانتر منصوب می شود. او اکنون با این که از شغل جدیدش لذت می برد اما دلش برای شغل قبلی خود نیز تنگ شده است...
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.
جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...