اتفاقات در آپارتمانی در محله ی منهتنِ آمریکا می گذرد که در آن زندگی سگی به نام مَکس به عنوان یک حیوان خانگی با آمدنِ یک هم خانه ی دیگر به نامِ دوک تغییر می کند. آنها همیشه با هم اختلاف و درگیری دارند ، اما وقتی که می فهمند یک خرگوشِ زِبلِ سفید به نامِ گولهبرفی سعی دارد تا یک ارتش از همه ی حیوانات بی خانمان تشکیل دهد تا انتقامی از حیواناتِ خانگی و صاحبانشان که زندگیِ خوشحالی دارند ، بگیرد ، تمامِ اختلاف های خود را کنار می گذارند و…
در قسمت دوم از انیمیشن « من نفرت انگیز » ، گرو ( با صدای استیو کارل ) که دیگر مانند گذشته خبیث نیست، تصمیم می گیرد گروهی بسازد و یک جنایتکار تازه به دوران رسیده که آرامش را از همه سلب کرده را ادب کند...
پسرکی دوازده ساله به نام تد برای رسیدن به دوست رویاهای خود باید سر از کار ماجرای موجودی عجیب به نام لوراکس دربیاورد. لوراکس که محیط طبیعی زندگی خود را در خطر می بیند با کمک تد می خواهد نقشه شوم سودجویان را برای قطع درختان جنگل به هم بزند. شهردار و خلافکاران هم که این دو را مانع دستیابی خود به ثروت سرشار می بینند به مقابله با آنان برمی خیزند…
"فرد" يك نوازنده ي موزيك است كه بايد در مراسم عيد پاك به همراه يك گروه موسيقي به اجراي موزيك بپردازد.اما در يك تصادف رانندگي دچار سانحه مي شود و مجروح مي شود.حالا خرگوش خانگي او به همراه دوست جوجه اش به فرد كمك مي كنند تا زودتر بهبود پيدا كند.اما "فرد" نميتواند تا زمان اجراي مراسم خوب شود. بنابراين خرگوش و دوست كوچكش نقشه اي تازه مي كشند.
این انیمیشن کوتاه اقتباسی از سینمایی بلند «من نفرتانگیز » میباشد و داستان آن درباره سه مینیون جوان است که وارد بخش هایی از آزمایشگاه شیطانی گرو میشوند..
یک دزد حرفهای برای عملی شدن طرح بزرگش از سه دختر بچه یتیم، بعنوان طعمه استفاده می کند. اما بعد از مدتی می فهمد که عمیقا به آنها وابسته شده و آنها باعث تحول زندگیاش شدهاند.
داستان هورتون در مورد زندگی موجودات کوچک تر می باشد که شخصیت اصلی داستان یعنی فیل هورتون ، یک شبدر پیدا می کند که با شنیدن صدایی متوجه حضور یک عالم دیگر برروی آن شبدر کوچک می شود و با شهردار آن شهر یعنی ند آشنا می شود . ولی اطرافیان حرف های او را باور نمی کنند تا اینکه کانگرو قصد نابود کردن شبدر را می گیرد و هورتون نیز برای زنده نگه داشتن شهر Whovile تلاش می کند …
هنگامی که یک دانش آموز دبیرستانی با پیشرفت بیش از حد تصمیم می گیرد برای انتخاب کالج عالی به سراسر کشور سفر کند، پدر پلیس بیش از حد محافظه کار او تصمیم می گیرد او را همراهی کند تا او را در مسیر مستقیم و باریک نگه دارد...
فیلم داستان مرد جوانی است که بدون سیستم ایمنی به دنیا آمده و درون یک حباب پلاستیکی در اتاق خوابش زندگی می کنند. او وقتی متوجه می شود زنی که از دوران کودکی عاشقش بوده قصد دارد در آبشار نیاگارا ازدواج کند، لباسی برای خود ساخته و تصمیم می گیرد او را بدست آورد...
داستان در مورد زوجی است که برای احیای رابطه خود سفر آغاز میکنند. آنها در این راه به شهری جادویی برمیخورند که موزیکالهای دهه ۱۹۴۰ همه اهالیاش را به تسخیر درآورده.