در حالی که به دنبال ثروت اندکی از پول های اختلاس شده می گردند، یک شرور سابق، یک رهبر گروه کوچک، همسر دلسوزش و یک سرگردان بداخلاق متوجه می شوند که توسط افراد بد تعقیب می شوند....
یک دختر جوان آشفته پس از دیدار پدرش از او، مادر و مادر بزرگش که از آن ها جداشده به همراه زنی که قصد دارد با او ازدواج کند متوجه می شود که اتفاق بسیار شومی در شُرُف وقوع است...
یک رستوراندار میانسال میل به پرسه زدن را احساس میکند و متوجه میشود که یک روز در هفته، آپارتمان مادرش تمام بعدازظهر خالی خواهد بود. او چندین تلاش برای اغواگری انجام می دهد، اما متوجه می شود که بسیار پیچیده تر و دشوارتر از آن چیزی است که او تصور می کرد...
«هوکی» (ساترلند)، «دوک» (اسکریت) و «جان» (گولد) به بیمارستان جراحی سیار ارتش شماره ی ۴۰۷۷ در کره وارد می شوند و مشغول عمل جراحی مجروحان بازگشته از جبهه می شوند. این جراحان چیره دست در اوقاع فراغت عادت ها و سرگرمی های خود را دنبال می کنند…
مردی متاهل برای امضای برگه های ترفیع وارد آپارتمان رئیسش می شود و در عوض یک مهمانی 200 نفری پیدا می کند. او با یک زن تمام شب را با او می گذراند، عاشق او می شود و می فهمد که او همسر رئیسش است...
با پیدا شدن جسد چند زن میانسال در یکی از بخش های بوستن، پلیس تمام مظنونانش را جمع می کند، اما با این حال به سر نخی نمی رسد. تا زمانی که لوله کشی به نام »آلبرت« (کورتیس) مورد شک و سوء ظن پلیس قرار می گیرد…
یک پیانیست کنسرت در یک تصادف اتومبیل دست های خود را از دست می دهد، اما یک جراح دست های جدیدی به او می دهد. زمانی که دستهای جدید پیانیست را دیوانه میکنند، روش پزشکی آزمایشی به اشتباه میافتد...
این سریال دو دوست صمیمی 15 ساله به نامهای گری و جوئل را دنبال میکند که سعی میکنند در زندگی نوجوانی حرکت کنند و در عین حال سعی میکنند کار درست را بدون کمک والدین انجام دهند.
جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...