یک گانگستر کهنه کار که به دنبال بازنشستگی از زندگی جنایتکارانه در شهر بندری کوام، کره است، به طور غیرمنتظره ای در میانه جنگ اوباش با عواقب خونین گرفتار می شود...
لی جون یونگ یه وکیله. پرونده ای رو دست میگیره که یه جوون در دوران نوجوانیش اعتراف به قتل یه قاتل کرده. این مرد جوان ده سال در زندان بوده و حالا لی جون یونگ میخواد تبرئه اش کنه!
داستان درباره یک پسر است که در کودکی خانوادش رو در سیل از دست داده حالا بعداز سال ها یکی باهاش تماس میگیره و بهش داستان زندگیش رو میگه و اونو در تنگنا قرار میده و..
یوک دونگ جو نویسنده ای مشتاق است که آرزوی بلندپروازانه ای دارد که روزی به نویسنده ای پرفروش تبدیل شود. یک عاشقانه ناهماهنگ زمانی شروع می شود که یک پسر ناشناس مرموز به نام کانگ سان وارد زندگی او می شود. کانگ سان دچار فراموشی است و حتی نمی تواند نام خود را به خاطر بیاورد، اما توانایی ویژه ای برای شنیدن قلب دیگران دارد.
نو هی اوه (Jung Woo) یک کاراگاه در بخش جرایم خشن است. او فکر میکند زندگی خیلی خوبی دارد. یک حادثه باعث می شود او به یک شخص “دیوانه” تبدیل شود که نمی تواند عصبانیت خود را در هیچ چیزی کنترل کند. او در تلاش است تا به وضعیت قبلی خود برگردد اما در این مدت، با شخص دیوانه دیگری به نام لی مین کیونگ (Oh Yeon Seo) درگیر می شود…
قصه ی یک پادشاه و خانوادهاش که برای حفظ امپراتوری تلاش میکنند را بازگو میکند و مضمون آن هم به احقاق حق و عدم تغییر سرنوشت ازلی انسانها برمیگردد. امپراتور پدر میخواهد برای “لی هون” ولیعهد خود همسر انتخاب کند. لی هون، عاشق دختری به نام “یئون وو” میشود و از پدرش میخواهد که آنها را به ازدواج هم در آورد. “یئون وو” که دختری اشراف زاده هست همسر ولیعهد میشود و همه از هوش و درایت او تعجب میکنند. ملکه مادر و دیگر وزیرها که از انتخاب او برای همسری ولیعهد ناراضی هستند برای او تلهای میگذارند که “یئون وون” محکوم به مرگ میشود…