چارلز که با فروش ماشين به ثروت انبوهی دست يافته پس از کشته شدن پسرش در يک تصادف و جدايي همسرش از او ، همه شور و نشاط زندگی اش را از دست می دهد . او پس از ازدواج مجدد علاقه اش را به اتومبيل از دست داده و به اسبهای مسابقه علاقمند می شد . در اين دوره زمانی ( دهه 1930 ) مسابقات اسبدوانی در امريکا در کانون توجه مردم قرار دارد . چارلز يک تعليم دهنده اسب به اسم تام را استخدام می کند و تام نيز به اسبی به اسم سيبيکوئيت علاقمند می شود که همه سوارکاران خود را بازنده کرده است در حاليکه از نژادی اصيل است . تام معتقد است که او می تواند در مسابقات پيروز شود و ...
فیلم از صحنههایی از فیلمبرداری فیلم جان مالکوویچ بودن شروع میشود که در آن «چارلی کافمن» (نیکولاس کیج) افسرده مهلت کمی برای تحویل فیلمنامه اقتباسی دزد ارکیده به شرکت کلمبیا پیکچرز دارد. در مقابل چارلی افسرده برادر دوقلوی سرزنده او، «دونالد»، است که در نظر دارد به تأسی از چارلی شروع به نوشتن فلیمنامه کند.
یک مرد زخمی توسط یک ماهیگیر از آب گرفته میشود. او که حافظهاش را از دست داده، از مامورینی که قصد جانش را دارند می گریزد و سعی دارد خاطراتش را به یاد آورد.
در ایالت کارولینای جنوبی در قرن 18. بنجامین مارتین ( مل گیبسون ) 7 فرزند داشت. گابریل فرزند بزرگ او به نیروی ارتش آمریکا بر خلاف میل و افکار پدرش در مورد جنگ می پیوندد. گابریل پس از زخمی شدن در نبرد به خانه برمی گردد و در این هنگام جنگ به داخل کشور و ایالت آنها کشیده می شود و سربازان دشمن به خانه ی آنها هجوم می آورند...
چارلی افسر پلیس ساده ای در رود آیلند است که همه مردم او را دست می اندازند. کسی او را جدی نمیگیرد حتا نامزدش تنها پس از ازدواج با او به او خیانت میکند و در حالی که سه پسر حاصل از روابط نامشروع را پیش چارلی میگذارد با مرد کوتوله سیاه پوستی فرار میکند. این اتفاقات موجب نوعی سرخوردگی در چارلی میشود و به مرور زمان شخصیت شیزوفرنی جدید به نام هنکس در وجود او شکل میگیرد. هنکس بر خلاف چارلی شخصیتی شرور از یک پلیس خشن و مردم آزار است. اداره پلیس احساس میکند که چارلی نیاز به مدتی استراحت و سفر دارد از همین رو چارلی را به عنوان اسکورت آیرین به خاطر یک سلسله سوء تفاهمات ارتباطی (با محبوب سابقش)، تا نیویورک اسکورت کند تا در آنجا بازجوئی شود...
فیلم در مورد مردی میانسالی به نام لستر برنهام (کوین اسپیسی) است که در یک مجله تبلیغاتی مطلب مینویسد. همسر وی کارولین(آنت بنینگ)نام دارد. آنها به هیچ وجه زندگی خوبی ندارند و روابطشان مدت هاست رو به سردی نهاده و تنها عامل حفظ خانواده آنها دخترشان جینی است. لستر علاوه بر این مشکلات دچار افسردگی نیز شدهاست و مدت هاست که زندگی خود را پوچ میداند به طوری که در ابتدای فیلم میگوید من الان یه مرده متحرکم. روابط جینی با پدرش لستر نیز زیاد خوب نیست چون او را عامل دعوا و سردی در خانه میداند.
در سال ۱۹۵۰ در شهری که تمام اهالی آن در یک معدن زغال سنگ کار می کنند، پسری بنام «هومر هیکام» (جیک گیلنهال) تنها انتخابی که برای شغل آینده اش دارد این است که همانند پدرش در معدن کار کند. اما در اکتبر ۱۹۵۷ که اولین ماهواره به فضا پرتاب می شود، همه چیز برای هومر تغییر می کند...
نقاشي به نام «فين» (هوک) رابطه ي نزديکي با «استلا» (پالترو) دارد. تا اين که «استلا» ناپديد مي شود و «فين» دل شکسته، از فرط افسردگي هفت سال از نقاشي کردن دست مي کشد. پس از مدتي «فين» به نيويورک مي رود و تصميم مي گيرد ظرف ده هفته تابلوهايي را براي نمايشگاهي خلق کند. در همين حال دوباره «استلا» را مي بيند که اکنون با مردي ثروتمندي به نام «والتر» (آزاريا) زندگي مي کند...
«جان» سیاه پوست (اسنایپس) و «چارلی» سفید پوست (هارلسن)، دو پلیس مخفی شرکت قطار زیرزمینی نیویورک، خود را برادر هم می دانند. پس از ماجراهایی «چارلی» که از کار و رابطه ی عاطفی خود سرخورده شده، تصمیم می گیرد به یک قطار حامل پول دستبرد بزند. اما «جان» متوجه اقدام او می شود و سعی می کند مانع دزدی شود.
در طول جنگ داخلی آمریکا، یک کاپیتان ارتش اتحادیه، نیروهای سواره نظام خود را به سمت یک نهر مه آلود به مزرعه ای دورافتاده هدایت می کند تا دام های دشمن (کنفدراسیون) را تصاحب کند...
يوتا، سال 1957. «کارولاين وولف» (بارکين)، زني تنگدست و مطلقه، همراه با پسرش، «توبي» (دي کاپريو) براي امرار معاش امريکا را زير پا مي گذارند. وقتي کوشش هايش به جايي نمي رسد، با «دوايت هنسن» (دنيرو)، مردي ظاهرا مهربان و زيادي رمانتيک ازدواج مي کند. اما «دوايت» مردي مستبد از کار در مي آيد که مدام با «توبي» دعوا دارد...
در چین دهه 1880، دختری توسط پدرش به ازدواج فروخته می شود. لالو به جای عروس شدن، به یک شهر معدن طلا سرازیر می شود که در آنجا راهی برای آزادی خود و در نهایت عشق واقعی ایجاد می کند....
"دیوید مریل" کارگردانی در دهه 195 هالیوود،پس از فیلمبرداری در فرانسه به خانه باز می گردد اما متوجه می شود به جرم شرکت در فعالیتهای ضد آمریکایی توسط مجلس نمایندگان مورد بازجویی قرار گرفته و تا زمانی که بیگناهی اش اثبات نشود نمی تواند کار کند و...