در یک شهر کوچک می سی سی پی، خانم کارتر اسنوب (آلیس بردی) پسرش جف (جیمز الیسون) را از ازدواج با مری تیبیت فقیر (جین پارکر) منع می کند. پس از اینکه پدر مری، دکتر شهر، هنری (الیور هاردی)، یک فیل بیمار را از کارناوالی که توسط پروفسور مک کراکل (هری لنگدون) اداره میشود، درمان میکند،حیوان به هنری وابسته میشود و او را در شهر دنبال میکند...
استنلی و الیور به خیال به ارث بردن املاک مک لورل بصورت قاچاقی به اسکاتلند میروند اما تنها چیزی که از ارث نصیب آنها میشود یک نیانبان اسکاتلندی و یک نانفیه دان است …بعد از این ماجرا آنها با دوز و کلک به خدمت ارتش در می آیند تا به هند اعزام شده و قیم املاک مک لورل که به آنجا نقل مکان کرد را بیابند …
وقتی دیوانه هذیانی، روکسور، دانشمندی را به امید استفاده از پرتو مرگش برای دستیابی به تسلط بر جهان می رباید، چاندو، هیپنوتیزور و یوگی قدرتمند با او مخالفت می کند.
پس از اینکه پدر "فلورنس فالون" در کلیسایی که سالها در آن دعا می کرده از دنیا می رود،او اعتقاد و ایمانش را از دست می دهد.او با یک کلاهبردار همدست شده و برای بدست آوردن پول دست به جعل معجزه می زند.اما عشق و اعتماد یک مرد نابینا ایمان او به خدا را دوباره به وجود می آورد...