دهه ي ۱۹۳۰ مأموران اطلاعاتي به باستان شناس و ماجراجوي امريکايي، «اينديانا جونز» (فورد) مي گويند که «هيتلر» در پي يافتن صندوق مقدس گم شده است تا از آن براي مقاصد سلطه جويانه اش استفاده کند. آنان از «جونز» مي خواهند تا صندوق را پيدا کند و به امريکا بياورد.
در پي احتمال وقوع حمله ي نيروهاي سياره ي «مونگو» به زمين، «دکتر هانس زارکوف» فضاشناس (توپول) با تمهيدي «فلاش گوردون» (جونز) قهرمان فوتبال امريکايي و محبوبه اش، «ديل آردن» (آندرسن) را با خودهمراه مي سازد. آنان راهي مونگو مي شوند، که «امپراتور مينگ» ظالم (فون سيدو) بر آن حکم مي راند...
وین، زنی آمریکایی که به نظر می رسد قصد خودکشی داشته از اوردوز قرص به بیمارستان منتقل می شود. یک کارآگاه پلیس متوجه نقش معشوق او، یک پروفسور روانشناسی در این ماجرا می شود. در حالیکه پزشکان تلاش می کنند زندگی او را نجات دهند، کارآگاه از پروفسور بازجویی کرده و با فلش بکهایی این ماجرا را به تصویر می کشد...
مارگارت یک پرستار در انگلستان در طول جنگ جهانی دوم است و با یک مامور مخفی ازدواج کرده است. وقتی او عاشق دیوید، یک خلبان آمریکایی می شود، اوضاع پیچیده می شود...
"لاورنس دل" ژنرال خائن نیروی هوایی آمریکا از زندان ارتش فرار کرده و کنترل یکی از سیلوهای نزدیک به مونتانا را تحت کنترل خود می گیرد."دل" تهدید می کند اگر رئیس جمهور جزئیات دیداری که درست پس از آغاز جنگ ویتنام بین او و مشاوران رئیس جمهور انجام شده را فاش نکند،جنگ جهانی سوم را آغاز خواهد کرد...
گروهی از مسافران پس از خرابی هواپیمای دریاییشان در جزیرهای در شمال غربی اقیانوس آرام فرود اضطراری میکنند و با خانوادهای منزوی و روانپریش برخورد میکنند...