در این داستان، یک طراح بازی با استفاده از فناوری، کل فضای شهر را به یک صفحهٔ بازی (شبیه بازیهای رومیزی) تبدیل میکند و در این میان، شهروندان در نقش مهرههای بازی به کار گرفته میشوند.
سئو جائه وون که دوران کودکی نامطلوبی را پشت سر گذاشت، تبدیل به یک مدیر عامل جاه طلب و با انگیزه می شود که به دنبال موفقیت است. اما وقتی وسواس او از کنترل خارج می شود، سعی می کند از خواسته های ناسالم خود فرار کند اما شوهرش که یک طراح و استاد دانشگاه است، در این روند غرق می شود.
پس از ساعتهای طولانی و خستهکننده غوطهوری در تحقیقات جنایی سخت، کارآگاه ارشد چوی یانگ جین (کیم هی ای) باید با وحشتهای خاص بزرگ کردن دخترش "ها اون" به تنهایی روبرو شود. به هر طریقی که به آن نگاه کنید، یانگ جین کار سختی در پیش دارد، دنیای حرفهای و شخصی او به زودی به طرز فاجعهبار با یکدیگر تلاقی میکنند.
این داستان ماجرای نو ای جونگ (Song Ji-Hyo) مادر مجردی را روایت میکند که 14 سال است به تنهایی از فرزندش مراقبت میکند ، او که از کودکی بدشانس بوده ، به یکباره با 4 مردی آشنا میشود که هرکدام ویژگی خاص خود را داشته و زندگی نو ای جونگ را تحت تاثیر قرار میدهد و…
کیم هه جا امیدوار است گوینده شود. او صادق است و شخصیت مثبتی دارد اما ناگهان به یک زن ۷۰ ساله تبدیل میشود که قابلیت دستکاری در زمان دارد.لی جون ها میخواهد یک خبرنگار شود. او برای رسیدن به آرزویش سخت تلاش کردهاست، اما اکنون با ناامیدی زندگی میکند. او با کیم هه جا آشنا میشود.
این سریال درباره یک زن و شوهره که نمیتونن همدیگه رو تحمل کنن ، چویی بان دو و ما جین جو هر دو ۳۸ ساله و یک زن و شوهر متاهل هستند . چویی بان دو با نداشتن کار سخت شده است و ما جین جو یک زن خانه دار با عزت نفس پایین است . هر چند وقتی که ازدواج کردند یکدیگر را دوست داشتند ، هم اکنون از یکدیگر متنفر هستند . آنها هر دو پشیمان ازدواج در چنین سن جوانی . زن و شوهر در طول زمان سفر می کنند و زمانی که خود را دانشجویان ۲۰ ساله می دانند …