Edwin Justus Mayer

در آغاز جنگ جهانی دوم، خانواده یک بازیگر لهستانی و مقاومت لهستانی به گروه تئاتر کمک می کنند تا از لهستان و نازی های مهاجم فرار کنند...

در لهستان که توسط نازی ها اشغال شده است، گروهی بازیگر در تلاش اند تا جاسوسی آلمانی را پیداکنند و نگذارند که اطلاعات مخفیانه راه به آلمان برساند ...

یک مرد دیوانه از زندان فرار می کند تا معشوق همسرش را بکشد...

یک معمار دوره ویکتوریایی، به سفارش یک دوک، طراحی را برای اصطبل های او ، ارائه می دهد و در این حین عاشق همسر دوک می شود...

یک خواننده ثروتمند و مشهور خود را به عنوان یک پیشخدمت در می آورد تا به زنی که عاشقش است، یک شاهزاده خانم اروپایی نزدیک شود ...

لیلی عاشق یک مجسمه‌ساز میشود که باعث می‌شود از ترس تعهد رهایی یابد..

یک کهنه سرباز به دنبال انتقام از شروری است که شهرت خواهرش را خراب کرده است...

یک روزنامه نگار مست توسط وارثی که عشقش او را از خواب بیدار می کند و او را به نوشتن یک نمایشنامه تشویق می کند ، از شر الکل خود نجات می یابد ، اما او دوباره به دیپسومانیا می رود...

هری جوان عاشق است و می خواهد با یک هنرپیشه ازدواج کند که باعث نارضایتی خانواده اش شده است. هری فکر می کند که اسقف آرمسترانگ از عشق چیزی نمی داند، بنابراین آرمسترانگ داستان ریتا و خودش را برای او تعریف می کند....