در انگلستان قرن یازدهم، "شاه ادوارد" می خواهد تا "لرد لئوفریک" ساکسون با یک زن منفور نورمن ازدواج کند، اما وقتی او از اینکار امتناع می کند، پادشاه دستور زندانی کردنش را صادر می کند. در زندان او با "گودوینا" دختر داروغه آشنا شده و با هم ازدواج می کنند و...
مری استوارت زنی زیباست که عشق در چشمانش و زنگ های عروسی در ذهنش نقش بسته است. آیا او در یافتن مرد مناسب در حالی که چشمانش را به تله می اندازد موفق خواهد بود؟..
« شان تورنتن » ( وين ) مشتزن امريكايى ايرلندى تبار به دهكده ى زادگاهش در ايرلند باز مى گردد تا گذشته اش را ( مرگ رقيبش بر اثر ضربات او ، در يك مسابقه ) فراموش كند . او خيلى زود با « مرى كيت » ( اوهارا ) ازدواج مى كند ، اما طبق سنت ، ازدواج اين دختر تا پيش از دريافت جهيزيه اش كه برادرش ( مك لاگلن ) از دادن آن امتناع مى كند رسميت نمى يابد ...
"افسر کربی یورک" مسئول یک پایگاه مرزی و آموزش سربازان تازه وارد از جمله پسر خود که نزدیک به پانزده ساله او را ندیده می شود.او پسرش را وادار به جنگ با سرخپوستها می کند اما پیش از آن مادرش از راه رسیده و او را خارج می کند.دیدار دوباره "کربی" و "کتلین" که سالهاست از هم جدا شده اند آنها را عاشق یکدیگر کرده و...
وقتی "کاستر" و ارتش هفتم سواره نظام توسط سرخپوستان نابود می شوند،همه انتظار شرایطی بدتر را می کشند."کاپیتان ناتان بریتلز" دستور گشت زنی در منطقه را دریافت کرده و مامور می شود تا "آبی آلشرد" همسر یکی از فرماندهان و برادر زاده او را برای حفظ امنیتشان همراهی کند و...
اوئن ترزدی” (فاندا) فرماندهی دژآپاچی، یکی از دورافتادهترین پادگانهای نظامی در آریزونا را برعهده میگیرد. او با سرخپوستان رفتاری تحقیرآمیز دارد، به هنگام عبور قبیلهای آپاچی به مقصد مکزیک، به آنان فرمان بازگشت میدهد، اما در مبارزهای که در میگیرد، سواره نظام تحت فرماندهی او به کلی از بین میرود……
قرن نوزدهم،هندوستان.سه سرباز بریتانیایی و یک بومی باید احیای قیبله ای قاتل را پیش از اینکه آنها در سرتاسر سرزمین شروع به وحشت افکنی کنند متوقف سازند...
دوبلین،سال 1922."جیپو نولان" از گروه های شورشی اخراج شده و بی آب و غذا تنها می ماند.او تصمیم می گیرد به دوست قدیمی خود "فرانکی" خیانت کرده و در ازای بیست پوند او را تحویل مقامات بریتانیا بدهد...
در سال 1917 گروهى از گشتى هاى ارتش انگلستان در صحراى بینالنهرین گم مىشوند. پس از آن که فرمانده گروه کشته مىشود و گروهبانى ( مک لاگلن ) رهبرى را به عهده مىگیرد، تیراندازان عرب، بدون این که دیده شوند، تمامى افراد را یکى پس از دیگرى به قتل مىرسانند.