«جاستين کوئيل» (رالف فاینس) يک ديپلمات بریتانیایی است که در کنيا کار می کند. به زودی مشخص می شود «تسا» (راشل وایز) همسر جوان جاستین، طی حادثه ای در بزرگراه کشته می شود. به جاستین می گویند که همسرش در جريان حمله سارقين در يک بزرگراه بقتل رسيده است. اما جاستين دليل مذکور را نمی پذيرد چرا که احتمال می دهد همسرش بخاطر فعاليتهایي که عليه يک شرکت دارو سازی انجام داده کشته شده است...
داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیهکننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه ۱۹۲۰ تا اواسط دههٔ ۱۹۴۰ است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود...
«شان»، شوهر «آنا» (کيدمن) موقع دويدن در پارک مرکزي سکته مي کند و مي ميرد. پس از گذشت ده سال، در جريان يک مهماني خانوادگي ناگهان سرو کله ي پسرکي ده ساله پيدا مي شود که ادعا مي کند «شان» است، همان شوهر «آنا» که ده سال پيش درگذشته بود...
«پل ریورز» (پن) بیمار است و در انتظار کسی که بتواند قلبی مناسب به او اهدا کند؛ «کریستیا پک» (واتس) زنی است که بر اثر مرگ شوهر و دو دختر کوچکش در یک تصادف اتومبیل، زندگی و روح و روانش به هم ریخته است و «جک» (دل تورو)، راننده ی فراری مسبب تصادف، به شدت دچار عذاب شده است. تصادف، زندگی این سه نفر را به هم پیوند می دهد…
(لاورن) ثروتمند صحبتهای معشوقش (رز) را به تهیه کننده سینما (الکس گرین) گوش می کند.اما وقتی (الکس) او را رد می کند یک کارگردان او را دیده و برای فیلم بعدی اش مناسب می بیند.به همین دلیل از او یک تست می گیرد و...
در سال هزار و هشتصد و پنجاه وپنج میلادی دایی مایو (عنوان اشرافی ومورثی زمین سالاران بزرگ در ژاپن) برای ارزیابی میزان توانمندی افرادش برای مقابله با نیروهای تازه ورود آمریکایی، آنها را عازم ماراتونی خسته کننده و نفسگیر میکند. شوگان (فرمانداران موروثی ژاپن) بی اطلاع از نیت واقعی او تعدادی آدمکش را راهی منطقه میکند.
آقای نورث یک غریبه ریز نقش ولی ثروتمند در جزیره رود آیلند میباشد که به سرعت مشهور می شود و شایعات در موردش شروع می شود. مردم فکر می کنند او قدرت شفا بخشی بیماری ها را دارد. شایعات در موردش بیشتر میشود و میل او به جمع آوری هزینه نیز بیشتر....
بن سندرسون ، فیلمنامه نویس هالیوودی که به دلیل اعتیاد به الكل همه چیز را از دست داد ، به لاس وگاس می رسد تا خودش را بكشد. در آنجا ، وی با یک دوستی ملاقات می کند...
داستان این فیلم اجتماعی دربارهی زندگی تام هموند میباشد. عکسی از آخرین لحظات خوبی که با پسرش لوک گذارنده بود از کتابخانهاش به سرقت میرود ، اکنون زندگی تام رو به فروپاشی است ، زیرا آن عکس تنها گنجینهی ارزشمند او بود. اما در این بین تام تصمیم میگیرد تا به جستجوی این عکس بپردازد و…
سم والدن یک دانشمند جوان و یکی از بازماندگان روی زمین پس از یک فاجعهی جهانی است. آخرین شاتل فضایی موجود ، به زودی زمین را به مقصد یکی از ماههای مشتری برای ادامهی حیات انسان ترک میکند. در این میان سم با غریبهای به نام میکا آشنا میشود که…
مامور سرویس مخفی، مایک بنینگ، متوجه می شود که برای او پاپوش دوخته اند و گزارش شده که او می خواهد رئیس جمهور را ترور کند. حال او باید از دست آژانس سرویس مخفی و همچنین پلیس اف بی آی فرار کند تا بتواند بی گناهی خود را اثبات و تهدید واقعی را شناسایی کند…
داستان، ماجرای دو همکلاسی سابق دبیرستان به نامهای مارشال و فرانسیس را روایت میکند که پرده از یک توطئه برمیدارند. این توطئه توسط شرکتهای بزرگ دارویی و دولت طراحی شده است تا دانش مربوط به یک قارچ کمیاب و محرمانه را پنهان کنند. این قارچ ممکن است راه حل درمان تمامی بیماریهای جهان را در خود داشته باشد.
داستان سریال در مورد خانواده ای می باشد که به پرورش دام در مونتانا می پردازند. حال آنها باید با کسانی که قصد تصاحب زمینهای آنها را دارند، روبرو شوند...
داستان دکتر ویلیام مسترز (با بازی مایکل شین) و ویرجینیا جانسون (با بازی لیزی کاپلن) را روایت میکند که دو پژوهشگر پیشگام در زمینه جنسیتشناسی انسان در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، میزوری بودند.
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.