هر شب چهار پسر جوان با یک دختر در یک خانه ی مرموز و خرابه در جنگل تاریک ملاقات میکنند.یکی از شب ها در حین ملاقات آنان, یک شکارچی نفرین شده به آنها حمله کرده و...
در جریان یک سفر، یک قاضی شاهد سرقت بانک توسط یک گروه است و قسم میخورد که سارقان را به دست عدالت بسپارد. اما وقتی یکی از قانونشکنان پسر بیوهای که او تحسینش میکند از آب در میآید، این پرونده شخصی میشود.
زمستان سال 1963،واشینگتن دی سی."آدام استفورد" دانش آموزیست که به همسایه جدید خود "کاترین کسول" علاقه مند می شود.ماموران سی آی ای متوجه می شوند،او ملاقات آنها با "کاترین" و یک کوبایی را می بیند."کاترین" او را برای کار در باغش استخدام کرده و آنها دوستان هم می شوند و...
سه فرزند و پدرشان از لس آنجلس، کالیفرنیا به ادمونتون، آلبرتا نقل مکان می کنند. هنگامی که آنها به خرید در مرکز خرید وست ادمونتون می روند، پول نقد تقلبی پیدا می کنند، ناخواسته به دستگیری کلاهبرداران کمک می کنند و در مورد بابانوئل کشف می کنند.
«نیک نیلر» (اکهارت)، «متخصص ماست مالی» فعالیت شرکت های بزرگ دخانیات بدون هیچ مشکل و عذاب وجدانی، سخن گوی صنعتی است که سالانه میلیون ها نفر را می کشد. او در عین حال می کوشد تا برای پسر جوانش، «جویی» (برایت) پدر خوبی باشد و …
قرن بیست و یکم، آینده. وایولت در جهانی توتالیتر زندگی می کند که توسط داکسوس اداره می شود. وایولت در گذشته انسان بوده و شوهر دانشمندش به دست نیروهای پلیس داکسوس به قتل رسیده است. وایولت که برای دستیابی به قدرت های فوق طبیعی خود را تبدیل به نیمه انسان و نیمه خون آشام کرده، قصد دارد تا از داکسوس انتقام بگیرد...
«شان»، شوهر «آنا» (کيدمن) موقع دويدن در پارک مرکزي سکته مي کند و مي ميرد. پس از گذشت ده سال، در جريان يک مهماني خانوادگي ناگهان سرو کله ي پسرکي ده ساله پيدا مي شود که ادعا مي کند «شان» است، همان شوهر «آنا» که ده سال پيش درگذشته بود...
پدر و مادری که کودک خود آدام را بر اثر تصادف رانندگی از دست میدهند و با اصرار از یک متخصص علوم پزشکی میخواهند فرزندشان را در فرایندی غیرقانونی و پیچیده شبیهسازی کند و او را به همان شکل که بود به آنها بازگرداند. این اتفاق میافتد، اما آدام ویژگیها و رفتارهای عجیب و غریبی از خود بروز میدهد که با شخصیت فرزندشان بسیار متفاوت است. حتی آدام در حالتی خلسه وار خود را به جای آدمهای دیگر میبیند و از مسائل و افرادی صحبت میکند که به خاطرات گذشتههای وی مربوط میشود...
در این فیلم، شخصیتی به نام ایوان، از دوران کودکی خاطره هایش را از دست می داده. پس شروع به یادداشت خاطرات روزانه اش می کند. اتفاقات بسیار عجیبی می افتد که زندگی آنها را زیر و رو می کند، و ایوان تمام آنها را از یاد می برد. اما زمانی که بزرگ می شود، روشی پیدا می کند که با استفاده از همان خاطراتی که یادداشت کرده، به خاطره های فراموش شده برسد و این توانایی را پیدا می کند تا گذشته را عوض کند. اما با عوض کردن گذشته، آینده زیرو رو می شود و هر بار زندگی یکی از این دوستان خراب می شود. ایوان هیچ نمی دانست که عوض کردن یک چیز کوچک در گذشته هزاران برابر آینده را تغییر می دهد…
رئیس جنایت به یک اراذل و اوباش سطح پایین سپرده می شود که اسلحه ای را که باعث کشته شدن پلیس های فاسد می شود ، از بین ببرد ، اما وقتی اسلحه در دستان قرار می گیرد ، همه چیز از کنترل خارج می شود...