داستان فیلم درباره ی پنج پسر جوان است که شهر کوچک خود در کانادا را ترک می کنند و در سردترین روز سال رودخانه ی “اونتاریو” تا نیویورک را اسکیت می کنند و……..
کاسی ، جادوگر خوب ، صاحب فروشگاه ، شهردار و همسر کلانتر جیک با دو بچه و کودک آنها ، توسط مادر رضاعی وی دیدار می شود. این شهر گرفتار سرقت از مغازه ها و یک خبرنگار است.
شهردار پل احداث می کند. تظاهرات موافق و مخالف کارهای زیادی را برای کلانتر جیک فراهم می کند. همسر وی ، جادوگر کاسی ، به عنوان نامزد شهرداری انتخاب می شود. پسر عموی شیطانی کاسی دیدار می کند.
یک هفته تا کریسمس مانده است و کلانتر جیک یک سارق بانک را می بیند ، 10 سال پیش او را دستگیر کرد. جیک عروسی کاسی را 24 دسامبر تنظیم کرد. کاسی در مغازه مشغول است اما قبول می کند...
روح کایاکو که در فیلم قبلی برای کشتن دختری به شیکاگو رفته بود همانجا در یک مجتمع مسکونی مانده بود و ساکنین خانه را اذیت میکرد این ساختمون که کم کم خالی میشود قرار بوده کوبیده شود صاحب جدید خانه که پسر جوانی است و همراه با دو خواهرش زندگی میکند خواهر کایاکو را ملاقات میکند که به او میگوید میتواند روح کایاکو را از آنها دور کند و …
اسباب بازی دوران کودکی ویلی یازده ساله، گوبی، به عنوان یک هیولای واقعی، زنده و با قد شش فوتی زنده می شود که به ویلی در گذراندن روزهای سخت، با ماجراجویی های خنده دار و موها کمک می کند...
میدلتون برای دوصدمین سالگرد خود آماده می شود و گری هاوس قرار است در محل مهمانی باشد. نیک چاسن ، اولین و تنها مهمان او ، ادعا می کند که از اقوام دور است. او مقالاتی می کند تا ثابت کند وارث سازنده ، هابلین ، کاپیتان دوران استعمار است ...
«فین در پرواز» یک کمدی دیوانهوار است که پر از تعقیب و گریزهای وحشیانه، هویت اشتباه گرفته شده و عشق جوانانه است. بن سولداد، یک پسر ۱۳ ساله خجالتی، تازه به شهری جدید نقل مکان کرده است. او تمام تلاشش را میکند تا در دبیرستان مککنزی جا بیفتد، اما بیشتر اوقات احساس میکند تنها دوستش در دنیا سگش، فین است. درست زمانی که فکر میکند زندگیاش بدتر از این نمیشود، دنیایش زیر و رو میشود...
سه فرزند و پدرشان از لس آنجلس، کالیفرنیا به ادمونتون، آلبرتا نقل مکان می کنند. هنگامی که آنها به خرید در مرکز خرید وست ادمونتون می روند، پول نقد تقلبی پیدا می کنند، ناخواسته به دستگیری کلاهبرداران کمک می کنند و در مورد بابانوئل کشف می کنند.
پس از اتفاقات رخ داده در فیلم اول آبری خواهر کارن به توکیو می آید که او را از بیمارستان بیرون آورده و همراه خود به خانه ببرد اما در بیمارستان کارن توسط روح کایاکو اذیت میشود و سعی میکند برای نجات خواهرش خودکشی کند که کایاکو به دنبال آبری نرود پس از مرگ کارن آبری همراه با خبرنگاری به نام ایسون برای فهمیدن راز مرگ خواهرش تحقیق میکند...
در مسابقات اوپن آمریکای سال 1913، “فرانسیس اویمت” بیست ساله در مقابل قهرمان و الگوی خود، قهرمان مسابقات اوپن آمریکای سال 1900 یعنی “هری وردون” انگلیسی بازی میکند …
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.