در این داستان، یک محقق به نام نیک، نسخه اصلی کمدی الهی را از یک گروه قاچاق مافیا میدزدد. او به همراه معشوقهاش، جولیتا، وارد مسیری پرخطر میشود. همزمان، داستان زندگی دانته، خالق این اثر، روایت میشود که چگونه از یک ازدواج ناگوار فرار کرده و شاهکار خود را خلق میکند.
آمریگو، پسربچهای هفت ساله، در سال 1946 به دلیل فقر شدید خانوادهاش، ناپل را به مقصد شمال ایتالیا ترک میکند تا در آنجا زندگی بهتری داشته باشد. این سفر بخشی از یک برنامه دولتی برای کمک به کودکان فقیر بوده است.
یک زن جوان آمریکایی برای خدمت به کلیسا به رم فرستاده میشود، اما با تاریکیهایی روبرو میشود که ایمان او را به چالش میکشد و توطئهای هولناک را برای تولد شر مطلق برملا میکند.
سسیلیا، زنی با ایمانی عمیق، با آغوش باز در حومه زیبای ایتالیا پذیرفته میشود و به صومعهای مشهور راه پیدا میکند. اما به زودی متوجه اسرار تاریک و وحشتناکی میشود که در خانه جدیدش نهفته است...
یک مادر آمریکایی وارث امپراتوری مافیای پدربزرگش در ایتالیا می شود. او بهعنوان سرپرست جدید کسبوکار خانوادگی، با هدایت مشاور شرکت، به طرز خندهداری باعث شکست توقعات همه به عنوان رئیس جدید کسب و کار خانوادگی میشود...
اِما به ایتالیا سفر می کند تا در مورد روبند عروسی آموزش و تحقیق کند که گفته می شود برای صاحبش عشق می آورد. او در آنجا با پائولو، پسر یک خانواده توریساز محلی آشنا میشود...
النا که حالا زنی سالخورده می باشد متوجه می شود که دوست قدیمی اش لیلا بدون هیچ ردی ناپدید شده است. در خانه ای که پر از کتاب است النا پشت کامپیوترش می نشیند و شروع به نوشتن داستان دوستی دیرینه ای می کند که در سال 1950 با دیدار لیلا در مدرسه ابتدایی آغاز شده بود. داستانی که روایتگر 60 سال دوستی در شهر ناپل خطرناک و فریبنده در آن سال ها می باشد و سعی به شرح معمای لیلا که دوست نابغه و تا حدی بدترین دشمنش می باشد می پردازد.
آلیس دختر نوجوانی است که به عشق پدرش درگیر جنایتکاران میلان می شود. برای مقابله، آلیس از تخیل خود استفاده می کند، تحت تأثیر موسیقی، تلویزیون و فرهنگ پاپ زمان خود: دهه 80.