ابی در روز عروسیاش مورد بیمهری قرار میگیرد و تنها میماند. او در این شرایط با زنی محتاط و کمحرف مواجه میشود که نیازمند یاری است. وقتی این دو در کنار هم زخمهای روحیشان را التیام میبخشند، نامزد سابق ابی که حالا درک عمیقتری از آرزوهای او پیدا کرده، دوباره به زندگیاش بازمیگردد. در نهایت، فاش شدن یک حقیقت ناگفته، ابی را به آرامش درونی میرساند.
در یک وضعیت غیرمعمول، ولایودهام همراه با دایا از ناگرکوئیل راهی تیرووانامالای میشود. این سفر، زندگی هر دوی آنها را به شکلی تغییر میدهد که هرگز تصورش را نمیکردند و اتفاقاتی که در طول آن رخ میدهد، هسته اصلی داستان را تشکیل میدهد.
سه دانشجوی جوان برای تحصیل مهندسی به بنگلور میروند و در آنجا با دانشجویان سال بالایی درگیر میشوند. آنها برای انتقامگیری، به سراغ یک گانگستر محلی به نام رَنگا میروند.
اویناشو، کارمند یک شرکت تولید سیگار است. او میخواهد از این کار استعفا دهد، اما میداند که این کار عواقبی برای او خواهد داشت. او با تصمیم خود برای استعفا، زندگی خود را تغییر میدهد...
یک بازرس ویژه کشف میکند که پروندهای از قتلهای زنجیرهای آنطور که به نظر میرسد، نیست و دنبال کردن این مسیر تنها به جنگی بین تمام افراد درگیر ختم خواهد شد.
جوجی که از رشته مهندسی ترک تحصیل کرده و پسر کوچک یک خانواده ثروتمند است کورکورانه تصمیم می گیرد تا نقشه های خود را در پی یک اتفاق غیر منتظره عملی کند و...
ویجو، یک سخنران ناامید است که استخدام می شود تا چهره یک کلاهبردار مذهبی باشد که برای آن تحت آموزش های سخت قرار می گیرد. با افزایش محبوبیت او در اعماق تاریکی و توهم فرو می رود...
داستان فیلم حول محور چهار برادر است که رابطه عشق و نفرت با یکدیگر دارند. زمانی که ساجی، بانی و فرانکی تصمیم می گیرند به بابی کمک کنند تا در کنار عشقش بایستد، رابطه آنها به سطح دیگری ارتقا می یابد.
آبین پس از از دست دادن شغل خود به همراه همسرش پریا که سقط جنین کرده ، تصمیم می گیرند از دبی به ملک خانوادگی پریا در کرالا نقل مکان کنند. با این حال، آرامش از این زوج فراری ست. زیرا آنها با مجموعه ای از مشکلات جدید روبرو می شوند...
یک مرد جوان پس از راه اندازی یک رادیو اجتماعی در محله فقیر نشین خود برای گسترش آگاهی اجتماعی علیه یک گانگستر محلی، او مبارزه ای را با شرکت های مواد غذایی که محصولات تقلبی تولید می کنند رهبری می کند...
داستان در مورد سه پسر عمو است که زمان مدرسه از یکدیگر جدا می شوند و حالا در بنگلور همدیگر را ملاقات می کنند و شروع می کنند به تحقق بخشیدن به رویاهایشان...
یک شب بارانی تاریک ، یک خانه خالی ، یک زوج گیر افتاده و یک مرد ناشناخته. یک بازی شیک از گربه و موش شروع به بازی می کند ، زیرا سه نفر یک جسد را در زیرزمین پیدا می کنند.