به امید رسیدن به جاودانگی، پادشاه لوئی چهاردهم (پیرس برازنان) یک پری دریایی را اسیر می کند و نیروی زندگی او را می دزدد، اما کشف دختر نامشروع او نقشه های پادشاه را تهدید می کند...
این داستان، یک روز از زندگی ۱۲ نفر از ساکنان یک محله چندفرهنگی در حومه شهر ملبورن را دنبال میکند که همگی به یک گروگانگیر پیر سر میزنند. در طول یک روز، زندگی آنها به هم گره میخورد و انگیزههایشان بررسی میشود.
"جودی" و "پانچ" بازیگران عروسکی در یک شهر نزدیک دریا هستند که در کنار دختر نوزادشان، در تلاشند نمایش "ماریونت" خود را به تماشای عموم بگذارند. هنگامی که "پانچ" به طور اتفاقی کودک خود را در هنگام مصرف مشروبات الکلی به قتل می رساند، "جودی" را تا سر حد مرگ کتک می زند. "پانچ" به خیال اینکه "جودی" مرده او را رها می کند، اما "جودی" زنده می ماند و به دنبال انتقام است