پلیس خوب بودن همیشه به این معنی نیست که همه چیز را بر طبق کتاب و نوشته ها (قانون) پیش برد. وقتی داستان جرم و جنایت در لندن عوض می شود و قدرت به دست ترکها و آلبانیها می افتد، یک پلیس “خوب” چگونه باید جان سالم به در ببرد؟.
در قرن نوزدهم ، دو برادر با نام های وایات و ساموئل ، برای اینکه بتوانند خانه شان را از نابودی و خراب شدن نجات دهند ، تبدیل به دو جایزه بگیر شده و راهیِ سفری خطرناک می شوند. اما…
خانواده "ریموند" همسرش "ول" و برادر او "بیلی" در طبقه کارگر لندن زندگی می کنند."بیلی" به مواد مخدر اعتیاد دارد به همین دلیل "ریموند" او را از خانه بیرون می کند تا روی پای خود بایستد."ریموند" در واقع مردی خشن است که باعث بروز مشکلاتی در خانواده شان می شود...
یک فیلم سیاه و سفید که بازگو کنندهی محیط اجتماعی شهر لندن می باشد و هستهی فیلم ۲ دوست جدید می باشند که دختر مورد علاقه شان را در خیال خود می پرورانند…
در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمی شناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین می برد و پله های ترقی را طی می کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمی داند…
سه افسر پلیس مامور میشوند یک مهاجر غیرقانونی را تا فرودگاه اسکورت کنند تا او را به کشورش بازگردانند ولی وقتی واقعیت ماجرا را میفهمند کار برای آنها دشوار میشود ...
در سال 1667، پادشاه 28 ساله و قدرتمند فرانسه، لویی چهاردهم، تصمیم می گیرد تا بزرگترین کاخ جهان - ورسای را بسازد. اما بودجه تمام شده، امور و دسیسه های سیاسی همه چیز را پیچیده می کند.
داستان پس از نبرد بین گودزیلا و تایتانها، نشان میدهد که هیولاها واقعی هستند، سفر یک خانواده برای کشف اسرار مدفون و میراثی که آنها را به Monarch مرتبط میکند، دنبال میکند.