یک راکون پس از بلعیدن یک ماده مخدر مصنوعی رها شده، دچار جهش ژنتیکی میشود و به موجودی خشن و خونخوار تبدیل میگردد. این حیوان با حمله به یک جامعه کوهستانی، کمپزدهها، گردشگران و ساکنان را به وحشت انداخته است. هیچکس از حملات وحشیانه این راکون جهشیافته در امان نیست.
گروهی از بزرگسالان جوان که در تلاش برای لذت بردن از یک مهمانی دیدار مجدد در دبیرستان هستند، توسط یک بیمار روانی فراری که وسواس زیادی برای ارضای شهوت خونش دارد، وحشت زده می شوند...
هنگام فیلمبرداری یک مستند درباره ناپدید شدن مشکوک در جامعه بی خانمان ها، یک فیلمساز و دستیارانش در حالی که در حال کشف یک راز وحشتناک در زیر سطح شهر هستند، ناپدید می شوند...
در سال 1986، گروهی از مشاوران در کمپ تراستفال گرد هم می آیند تا برای تابستان جدید آماده شوند. بلافاصله پس از رسیدن، قاتل با نقاب شیطان شروع به کشتن یکی یکی آنها می کند...
دو مشاور جوان، گروهی از نوجوانان دارای مشکل عاطفی را برای یک آخر هفته تنهایی و درمان مقابلهای به اعماق جنگل میآورند. این سفر زمانی مرگبار می شود که آنها توسط یک گوشه نشین آدمخوار با تشنگی خون وحشت زده می شوند...
یک مرد و دخترش توسط سه شکارچی گوزن در جنگل به اشتباه کشته می شوند. 5 سال از این حادثه می گذرد و شکارچیان به همراه یک شکارچی پولدار به منطقه جنایت باز می گردند. اما سوال این است که آیا آنها تنها هستند و ...
"استفان" از نظر روابط اجتماعی آدمی بی دست و پا است، او فردی میانسال و کاملاً تنها است. به پیشنهاد همکارش، او برای یافتن یک زن برای اولین تجربه دوستی یک شب بیرون می رود ...