کاآن به سختی میتواند موقعیت بالاتری را در کارش به دست آورد، جایی که به طور کلی شغل خوبی داشته است. در حالی که او به همراه همسر، فرزندان و کار خود مشغول بوده است، به طور قابل توجهی از پدرش غفلت کرده است. تا اینکه یک روز مجبور میشود برای او مراقبت کند...
هاندان و کورهان پس از رسیدن به 40 سالگی، در محلهای با مقیاس بالا در استانبول زندگی آرامی دارند. هاندان سعی می کند خود را مشغول نگه دارد، بی وقفه سرگرمی های جدید را امتحان می کند و روی حمایت کورهان حساب باز می کند...
داستان رنگارنگ زنی به نام نشه و خانواده اش که تحصیل پزشکی را رها کرده و ازدواج کرده و صاحب فرزند شده و پس از بزرگ شدن بچه ها با استفاده از عفو به مدرسه بازگشتند.
ماسال که با قصههای مادر رویاییاش، شیرین بزرگ شده است، زمانی که مادرش به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان بستری میشود، در دنیایی سرد و واقع بینانه گرفتار میشود. در نتیجه، او به دختری خشن و شرور تبدیل می شود که می تواند هر کاری انجام دهد. اولین کسی که ماسال از او حمایت می کند معلمش اوگین است و همه چیز به مرور زمان برای همه تغییر می کند. او در سفر ماسال در حالی که به دنبال داستان خودش میگردد، قصههای ناتمام دیگر قهرمانان داستان را یکی یکی تکمیل میکند و در این سفر نزدیکترین فرد به ماسال سگش کوفته است که هرگز کنارش نمیرود. .
پس از خیانت به رئیسانش ، یک ضارب در خیاطی خالی پنهان می شود ، جایی که او را به عنوان پسر صاحب فقید اشتباه می گیرند ، هویتی که تصمیم می گیرد از آن استقبال کند.