ارکین، در اواسط 30 سالگی، تنها زندگی می کند و در یک برج فانوس دریایی کار می کند. یک روز ارکین که با بدهی های وام سر و کار دارد، خبر مرگ پدربزرگش را که در خانه سالمندان زندگی می کند، دریافت می کند. او با عجله به خانه سالمندان می رود، اما با موقعیتی غیرمنتظره مواجه می شود. پدربزرگش از نوهاش میخواهد که از برادرش کورای و نامزد سابقش مروه که زمانی قلبشان را شکست، عذرخواهی کند. ارکین که تنها راه حلش برای پرداخت بدهی هایش عذرخواهی است، سفری پرماجرا و سرگرم کننده را آغاز می کند...
“حشمت” عاشق دختری می شود و کم کم رابطه بینشان قویتر میشود. قبیله “حشمت” با افراد قبیله مجاور دشمنی دارد و دو قبیله تصمیم میگیرند که با هم صلح کنند. شرط صلح این است که “حشمت” با دختر قبیله مجاور ازدواج کند و “حشمت” ناچارا و بدون تمایل مجبور به ازدواج می شود و …
تورگوت، پسر احمد نیازی افندی، شیخ یکی از لژهای قدیمی استانبول، به خاطر ادا که عاشق اوست، از پدرش و لژ فاصله گرفته است. ادا تصمیم گرفت با ساواش ازدواج کند، اما نتوانست خوشبختی پیدا کند. سال ها بعد، ادا و تورگوت دوباره به هم می رسند و شگفتی های جالبی در انتظار آنهاست.
داستان رنگارنگ زنی به نام نشه و خانواده اش که تحصیل پزشکی را رها کرده و ازدواج کرده و صاحب فرزند شده و پس از بزرگ شدن بچه ها با استفاده از عفو به مدرسه بازگشتند.
خانواده Servet به دلایل خانوادگی از اسکی شهیر به استانبول نقل مکان می کنند و خود را در محیطی کاملا متفاوت می بینند. همانطور که دوقلوهای Kerem و Ece سعی می کنند با محیط در کالج خصوصی که تازه شروع کرده اند ترکیب شوند، با افراد کاملاً متفاوتی ملاقات خواهند کرد. در حالی که گام به گام با دردهای رشدی مسیر بزرگسالی را طی می کنند، به سفری طولانی به نام جوانی می روند که در آن خود را در حالی که پراکنده از اشتباهات و هیجانات عشق اول هستند، کشف می کنند. همانطور که دوقلوها با دردهای رو به رشد آزمایش می شوند. ، رویارویی پدرشان هارون و پدرش که 25 سال است ندیده است، کل خانواده را به چالش می کشد. از سوی دیگر، مادر آنها بلیز قرار است وارد دوره جدیدی شود که در آن خود را کشف خواهد کرد. وقتی آسف و آیلا بعد از 25 سال با پسر و نوههایشان زیر یک سقف زندگی میکنند، درگیریهایشان باعث میشود بفهمند که رشد و بلوغ در طول زندگی گسترش مییابد.
کنترل یکی از پردرد سر ترین محله های استانبول یعنی چوکور(گودال) در دست خانواده ی کوچوآ هست. مهم ترین قانون این خانواده اینکه اجازه به پخش م مصرف مواد مخدر نمیدن.ولی گروهی هست که روی این محله چشم دارن و میخوان این قانون (منع مخدر) رو بشکنن.که باعث میشه این نظم حاکم در محله بهم بخوره…