واشینگتن. رئیسجمهور (واترستن) میخواهد هزینههای دفاعی و قراردادهای دولتی را کاهش دهد و این موضوع عدهای از مقامات دولت و پنتاگون را به فکر چاره میاندازد. ̎بابی بیشاپ̎ (شین)، مشاور ویژه رئیسجمهور به توطئهچینی این مقامات پی میبرد و از رئیس ستاد، ̎جیک کانراد̎ (ساترلند) درخواست کمک میکند، اما...
زن ثروتمندی که زندگی بی نقصی با شوهر خوش تیپ و فرزندان فوق العاده اش دارد، ناگهان با اتهام هولناکی روبرو می شود. او به عنوان طراح اصلی یک قتل سه گانه وحشیانه معرفی شده و در مقابل چشمان فرزندانش دستگیر می شود. این زن بی گناه برای تبرئه خود و رهایی از مجازات اعدام، در یک مبارزه نفس گیر علیه ظلم و خیانت قرار می گیرد...
زنی پی میبرد که همسرش، هم مظنون اصلی یک پرونده قتل است و هم مورد اخاذی قرار گرفته است. اما، این تنها بخشی از حقیقت ماجراست و واقعیت از آنچه به نظر میرسد پیچیدهتر است.
ژوئن سال 1972، در ستاد فرماندهي دموکرات ها در دل مجموعه ي واترگيت درواشينگتن، پنج سارق با وسايل مدرن استراق سمع دستگير مي شوند و پي گيري ماجراتوسط دو گزارش گر روزنامه ي واشينگتن پست، «باب وودوارد» (ردفورد) و «کارل برنستاين» (هافمن) پس از چندي منجر به استعفاي «رئيس جمهور نيکسن» مي شود...
این مجموعه دربارۀ فضانوردی به نام استیو آستین (با بازی لی میجرز) است که در یکی از مأموریتها سقوط میکند و به کما میرود و دستها و پاهای او بهشدت آسیب میبینند، طوری که تقریباً از بین میروند. دانشمندان، طی یک عمل جراحی سرّی، دستها و پاهای او را با اعضای مصنوعی (مکانیکی) عوض کرده و حتی یکی از چشمهایش را بهصورت مصنوعی کار میگذارند. بدین ترتیب “استیو” دارای قدرت فوقالعادۀ فراانسانی میشود…